بررسی تطبیقی داستان (خرس و صیادان) ایرج میرزا و داستان(ورچی نه کوژراو که ولی مه فروشه) استاد هه ژار موکریانی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 70

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR13_059

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

چکیده مقاله:

ادبیات تطبیقی علمی است که عموما به بررسی روابط ادبیات یک ملت با ادبیات دیگر مثل می پردازد، و در آن از نحوه ی انتقال آثار ادبی یک ملت به ادبیات دیگر ملتها سخن گفته میشود انتقال آثار ادبی گاه در حوزه ی وازها و موضوعهاست و گاه در حوزه ی تصاویر و قالبهای مختلف بیانی و عواطف است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد تطبیقی به تطبیق دو داستان پرداخته است و روشن نموده است که اصل داستان از ژان دو لافونین دهه ی (۱۶۲۱) ۱۶۹۵ میلادی است که به زبان فرانسه نوشته است با عنوان خرس و دو شکارچی) و ایرج میرزا (۱۳۰۴ (۱۳۵۳) آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است و استاد هه زار (۱۳۶۰ (۱۳۶۹) آن را به زبان کردی ترجمه کرده است و تغییراتی در داستان انجام داده است. عنوان داستان ایرج میرزا ( خرس و صیادان است که به خود داستان اشاره دارد اما عنوان داستان استاد هزار ) ورچین کوژرا و کمولی مفروشه) است که نتیجه ی کند. ایرج میرزا داستان را در (۲۸) بیت در قالب مثنوی سروده است. اما استاد هه ژار در (۹) بیت و در قالب مثنوی آن را سروده است. داستان استاد هزار به صورت مختصر بیان شده است. ایشان به اطناب ایرج میرزا نپرداخته اند بلکه به صورتی کوتاه مقدمه و بدنه ی داستان را بیان کرده اند و در دو بیت آخر نتیجه ی داستان را گفته اند اما ایرج میرزا در سه بیت مانده به آخر نتیجه ی داستان را میگوید و در دو بیت آخر با استفاده از تضمینی از فردوسی از داستان خود نتیجه گیری می کند و بر قوت کلام خود می افزاید. شخصیت داستان ایرج میرزا ( الفرد و اگست است. گویا که ایشان ترجمه کرده اند ، اما شخصیت استاد هه زار ( شخص ترسو و تنبل است. در داستان ایرج میرزا زمانی که خرس آگوست را بو کرد و فکر کرد مرده است خرس رفت و آلفرد با لبخند به آگوست گفت آن خرس در گوشت چه گفت : گفت اگر خرسی را که نکشته ای پوست آن را مفروش . ایرج میرزا اشاره دارد که الفرد تفنگ در دستش بود. زمانی که خرس را دید که عرش کرد از ترس تفنگ از دستش افتاد و به بالای درختی فرار کرد. در داستان استاد هه ژار به تفنگ اشاره نکرده است. استاد هزار داستان را به طور مختصر ترجمه کرده است. و با داستان ایرج میرزا از بیت هفدهم به بعد مشترک هستند. مفهوم اصلی دو داستان در مورد افرادی زده می شود که قول بخشیدن چیزهایی را می دهند که مالک آن نیستند و هنوز آن را به دست نیاورده اند در مورد کسانی گفته می شود که وعده ی چیزهایی را که ندارند و توان برآوردنش را هم ندارند می دهند به قول وفا نمی کنند.

کلیدواژه ها:

ایرج میرزا ، هه ژار ، ادبیات تطبیقی ، تطبیق دوداستان ، بیان شباهت ها و تفاوت های دوداستان

نویسندگان

طاهر قاسمی

کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان