بررسی مقایسه ای اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه افلاطون و فارابی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 81

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ESCONF07_117

تاریخ نمایه سازی: 6 شهریور 1402

چکیده مقاله:

در تحقیق حاضرکه تعلیم و تربیت از دیدگاه افلاطون و فارابی پرداخته شده پیچیدگی و دشواری تعلیم و تربیت باعث شده است بین نظریه پردازان در این زمینه توافقی نسبی نباشد حتی در تعریف تعلیم و تربیت و نگاه آن میان اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد به همین دلیل ضروری می باشد ضمن بررسی آرای اندیشمندان مختلف به مقایسه افکار آنان پرداخته تا از این طریق زمینه را برای بهره گیری بهتر و مناسب تر از نظریات این دانشمندان فراهم شود لذا در این نوشتار ابتدا اوضاع اجتماعی و فرهنگی زمان افلاطون و فارابی بررسی و سپس مبانی اندیشه های فلسفی آن در موضوعات هستی شناسی ، معرفت شناسی ،ارزش شناسی مورد بحث قرار گرفته سپس با بیان تحلیل اندیشه های فارابی و افلاطون در زمینه تعلیم و تربیت به مقایسه آنها پرداخته می شود و پس از ذکر تعاریف متفاوت تعلیم و تربیت به بررسی مقایسه های تربیتی افلاطون را فارابی پرداخته و سعی شده که آرای هر کدام به طور جداگانه طرح شود و ابعاد آن در این زمینه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد سپس جایگاه تعلیم و تربیت فارابی و افلاطون در چهار موضوع تربیت اجتماعی ،تربیت اخلاقی ،تربیت عقلانی وتربیت جسمانی بررسی شده است .پژوهش از نوع مطالعات تطبیقی و گردآوری اطلاعات کتابخانه می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد اندیشه های تربیتی افلاطون علیرغم آنکه از مبانی فلسفی محکمی برخوردار است به دلیل تاثیر برخی از ویژگی های مربوط به آداب و رسوم اشرافی و قومی یونان بر آن نمی تواند به عنوان یک نظام تربیتی کاملا مطلوب پذیرفته شود با حذف کنار گذاشتن آن بخشی از دستورات تربیتی که متاثر از شرایط فکری زمان بوده است می بینم که نگرش تربیتی افلاطون هنوز آنچنان عمیق و غنایی برخوردار است که این شایستگی را به جمهوری می دهد که بار دیگر به عنوان یک اثر تربیتی اصیل بازخوانی شود. .فارابی در مباحث تربیتی خود به خصوص موضوعات فلسفی و اهداف اجتماعی تربیت بسیار متاثر از افلاطون است اما زبان او با بیان اصول تربیتی و اخلاقی و زبان قرآن و دین و اسلام است فارابی به عنوان یک فیلسوف ،شاگرد افلاطون است .و بنابراین وجوه اشتراک فراوانی در اندیشه های آنها وجود دارد اما از آنجا که فارابی به تقلید از فلسفه افلاطون نپرداخته بلکه خود مبدع و موسس یک نظام فلسفی عمیق در دنیای اسلام است تفاوت قابل توجهی در اندیشه های آنها مشاهده می شود.که امید است نگاه هر دو اندیشمند به مقوله تعلیم و تربیت زمینه ساز رشد و بالندگی افراد به طور ویژه جامعه گردد .

نویسندگان

میترا بهرام نژاد

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بافت