مصادیق خودشرق شناسی در ادبیات تطبیقی ایران

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 120

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CELPA09_015

تاریخ نمایه سازی: 4 مرداد 1402

چکیده مقاله:

ادبیات تطبیقی مطالعه تاریخ روابط ادبی میان ملل مختلف جهان است. در این علم عناصر مشترکادبیات کشورهای مختلف بررسی می شود؛ ادبیاتی که گاه ارتباط و شباهت میان آنها زیاد و زمانی نیز اینشباهت تنها ناشی از تصادف است. درواقع ادبیات تطبیقی از زمانی شکل گرفته که ارتباط بین ملت ها گسترشیافته و رفت و آمدها افزونی یافته است. در این مقاله، به تعریف و تحلیل مصادیق خودشرق شناسی در ادبیاتتطبیقی ایرانی پرداخته شده است. بخش نخست مقاله به توضیح جنبه های برون ادبی ادبیات تطبیقی، به ویژهسیاست ادبیات تطبیقی، اختصاص دارد و مروری است کوتاه بر آرای صاحب نظران نقد پسااستعماری و پیشینهنقدهای پسااستعماری بر ادبیات تطبیقی در ادامه، با اشاره به نمونه هایی از مطالعات تطبیقی ادب فارسی و باتکیه بر نقد پسااستعماری، به ویژه آرای ادوارد سعید، کاستی ها و آسیب های موجود در ادبیات تطبیقی ایرانشناسایی و بررسی شده اند این کاستی ها، که مستقیم یا غیرمستقیم، سبب تکرار و تایید انگاره های شرق شناسانهمی شوند، عبارت اند از: نگرش فرمالیستی و حذف تاریخ، معیار قرار دادن متون کلاسیک اروپایی در داوری ها،تکیه بر منابع تاریخی- ادبی اروپامحور و محدود شدن به حوزه ادبیات اروپا.

نویسندگان