بررسی اهمیت بخش آموزش و پرورش در ایجاد ارزش افزوده با استفاده از پیوند های پسین و پیشن طی دوره ۱۳۸۵-۱۳۹۵ (راهبرد داده- ستانده)

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 371

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HLSPCONF03_114

تاریخ نمایه سازی: 24 مهر 1401

چکیده مقاله:

بررسی عوامل موثر بر پیشرفت و ترقی و توسعه در جوامع پیشرفته نشان می دهد که همه ی این کشور ها از آموزش و پرورش توانمند و کارآمد برخوردار هستند. تبلور آموزش و پرورش در تربیت نیروهای انسانی متعهد، دانشمند، متخصص و ماهر است. در دنیای امروز که علم و تکنولوژی با رشد و گسترش وسیع و جهان شمول به عنوان عامل مهم و اساسی در فرایند رشد و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری به حساب می آیند، نهادها و نظام های آموزش و پرورش نقش بس عظیم و پراهمیتی را به دست آورده اند. عنایت و توجه روزافزون به نوع و گسترش آموزش ضرورتی انکار ناپذیر است که ناشی از آهنگ سریع تغییرات در عرصه های مختلف فعالیت های اقتصادی، اجتماعی جوامع می باشد. این مطالعه، مطالعه ای تجربی در جهت تعیین اهمیت بخش آموزش در ساختار اقتصادی ایران مبتنی بر روش های سنتی و نوین می باشد. برای دست یافتن به هدف موردنظر، روابط بهم پیوسته درون بخشی اقتصاد متمرکز بر بخش آموزش، با استفاده از پیوندهای پیشین و پسین در دوره ی مورد مطالعه محاسبه شده اند. نتایج نشان دهنده این است که تعیین اهمیت بخش آموزش با استفاده از پیوند های پیشین و پسین متفاوت از هم می باشد؛ به طوریکه درجدول ۱۳۸۵، پیوندهای پسین روند صعودی را طی کرده اند واز میانگین ۰.۵ به ۰.۷ رسیده اند و این به این معناست که ارتباط بین بخش آموزش با صنایع بالا دستی، در طی زمان قوی تر شده است . به این معنا که بخش آموزش از صنایع ماقبل خود مراودات اقتصادی مستحکمتری دارد. چنین جایگاهی دارند.نتایج نشان می دهد که ستانده بخش آموزش از ۳۳ میلیارد ریال در سال۱۳۸۵ به ۶۲۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۹ رسیده است، اما همچنان سهم این بخش از تولید کل کشور ناچیز (۰.۰۲) می باشد. بخش آموزش با ارتباطات پسین ضعیف ارتباطات ناچیز مستقیم با اقتصاد ملی دارد و در نتیجه نمی تواند به عنوان محور توسعه به شمار آید. ازعوامل این امر، به علت عدم تطابق اموزش ها با بازار تقاضای نیروی انسانی اشاره کرد.

نویسندگان

نیما قلاوند

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی دزفول

سمیه صحرائی

مربی، کاندیدای دکتری اقتصاد، دانشگاه شهید چمران اهواز