تاملی برمکتب فرهنگ وشخصیت با تاکید بر نظریات مارگارت مید

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 364

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HUDE03_506

تاریخ نمایه سازی: 29 مرداد 1401

چکیده مقاله:

مقوله فرهنگ، جزو مقولاتی است که دربسیاری ازمکاتب ونظریه ها به آن پرداخته ومورد توجه قرار گرفته شده است. یکی از این مکاتب کهازحیث اهمیت، درعلم انسان شناسی، جزو مکاتب مهم محسوب می شود، فرهنگ وشخصیت است که در این بین، بزرگانی همچون: روثبندیکت، مارگارت مید، رالف لینتون وکاردینر ید طولانی دارند و نظریاتشان درعلم انسان شناسی حائز اهمیت می باشد. دراین مکتب، نظامفرهنگی ازطریق رفتارهای اکتسابی به صورت "آموزش- تقلید" و "شرطی شدن ناشی ازمحیط" قابل انتقال است. انسان شناسان افراد و محصول رفتارآنان را مشاهده می کنند و ازآن نتایجی درباره فرهنگ و جامعه به دست می آورند. فرهنگ را می توان به عنوان یکمفهوم اساسی و یک ابزار تحلیلی درنظر گرفت که همه ی انسان شناسان درباره اهمیت وجایگاه فرهنگ درجامعه همدستند. مکتب فرهنگوشخصیت که نام دیگرآن فرهنگ گرایی است دردهه ۳۰ دردانشگاه شیکاگو ودرمیان شاگردان فرانتس بوآس ظاهرشد، اما توانست رشدزیادی کرده ودرطول چند دهه، تاثیر زیادی برکل انسان شناسی فرهنگی آمریکا باقی بگذارد. تاکید این مکتب بردو عنصر اساسی بود کهدرنام آن جای گرفته اند: "فرهنگ" و"شخصیت". درحوزه انسان شناسی آمریکا اندیشمندانی پا به عرصه ظهور گذاشتند که برپیوندوارتباط بین فرهنگ وشخصیت تاکید داشتند که بعدها نام این مکتب را انسان شناسی روانشناختی یا فرهنگ وشخصیت نام نهادند. امروزهمکتب فرهنگ وشخصیت گسترش وتنوع یافته و ازسال ۱۹۶۰ به بعد به انسان شناسی روانی معروف شده است.

کلیدواژه ها:

فرهنگ ، شخصیت ، مارگارت مید ، انسان شناسی روان شناختی

نویسندگان

محمدعلی امینی

دانشجوی دکتری مردم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی

وحید رشیدوش

استادیار گروه مردم شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران