"همه روان انگاری" تامس نیگل به عنوان مبنایی برای رویکرد "عصب-تربیت"

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 281

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_FEDU-11-1_004

تاریخ نمایه سازی: 26 بهمن 1400

چکیده مقاله:

این پژوهش به بررسی دیدگاه تامس نیگل درباره ی همه روان انگاری می پردازد تا معلوم دارد که آیا این رویکرد در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی مبنای مناسب تری برای رویکرد عصب-تربیت است یا خیر. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مبنای فیزیکالیستی رویکرد عصب-تربیت به جای حل مساله رابطه ذهن و بدن و همچنین تبیین حالات ذهنی، با طرح دیدگاه های حذف گرایانه و تقلیل گرایانه و حذف صورت مساله و بدون توجه به ویژگی های پدیداری و اول شخص ذهن (با حذف یا تقلیل آگاهی پدیداری به رخدادها و فرایندهای مغزی) از منظر عینی و سوم شخص به حالات ذهنی نظر می کند. نیگل تصور بیرونی/عینی از جهان را ناتمام می داند و به منظور پر کردن شکاف تبیینی ذهن و بدن، و تبیین خاستگاه آگاهی و عقل، «همه روان انگاری» را پیش فرض می گیرد. رویکرد همه روان انگاری تامس نیگل در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی، برای حوزه کلی تعلیم و تربیت، و بخصوص برای حوزه ویژه یاددهی-یادگیری، از جهت توجه به کلیت وجود آدمی و ذهنیت و عینیت درهم تنیده ، مناسب تر می باشد. با این همه، از آنجایی که همه روان انگاری نیگل در مواجهه با مساله ترکیب تبییین مناسب به دست نداده است، نمی تواند یک راه حل فاقد اشکال در تبیین علیت ذهنی و آگاهی باشد و در نتیجه رابطه ذهن و بدن همچنان به عنوان یک مساله سخت گشوده باقی می ماند.

نویسندگان

فریدون شکیبانیا

دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، گروه علوم تربیتی ، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

پروانه ولوی

دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

مسعود صفایی مقدم

استاد گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

خسرو باقری نوع پرست

استاد گروه علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران