جایگاه یمن در ادب پارسی
محل انتشار: دوفصلنامه تاریخ ادبیات، دوره: 1، شماره: 3
سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 252
فایل این مقاله در 36 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_HLIT-1-3_001
تاریخ نمایه سازی: 19 مهر 1400
چکیده مقاله:
داستانهای پر رمز و راز شاهنامه نشان می دهند که از دیرباز سرزمین یمن در پیوند سیاسی و اقتصادی با امپراتوری بزرگ ایران بوده است. اگرچه در بخشی «هاماوران» و در بخشهای دیگر «یمن» نامیده شده است؛ اما سرزمین واحدی مراد است که از شرق دجله تا کناره های عربستان و عمان و یمن و گاه شام امتداد دارد. ضحاک را برخاسته از یمن و دیوی سیاهچشم به نام زنگیاب، پدربزرگ او دانسته اند که سالها بر ایرانشهر ستم می رانده است. فریدون دختران شاه یمن را به همسری پسران خویش برگزیده بود و فرمانروایان یمن همواره در کنار فریدون و کیخسرو در کارزار با دشمنان بوده اند. کتیبه نقش رستم در فارس، عمان و یمن را جزئی از یک اسپهبد (ایالت) ایران می شمارد که در عصر ساسانی پایگاه ایرانیان در رقابت با دولت بیزانس و حفظ سیادت دریایی آنان بوده است. مردم به تنگ آمده از سلطه سیاهان حبشه دست یاری به سوی خسرو انوشیروان دراز می کنند و اسواران ساسانی با کشتی های اقیانوسپیما، خویش را به ساحل یمن می رسانند، سرداران ایرانی حاکم یمن می شوند و فرزندانشان نسلی ممتاز در آنجا به حساب می آیند و نظامهای تازه ای در امور کشوری و لشکری به وجود می آورند و زبان و فرهنگ ایرانی آنجا را فرا می گیرند و با طلوع خورشید اسلام، فرزندان ایران، نخستین مسلمانان یمن می شوند و آتش فتنه پیامبری دروغین را فرومی نشانند. نخستین مسجد را در باغ خانه حاکم ایرانی بنا می کنند و رفتهرفته جزئی از مردم آنجا می شوند.
نویسندگان
منصور میرزانیا
دانشگاه شهرکرد