بررسی مبانی انسان شناسی و تأثیر آن بر تحقق صلح با نظر به آرای ملاصدرا و نیچه

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 888

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IPCR02_032

تاریخ نمایه سازی: 19 مهر 1399

چکیده مقاله:

از آنجا که نوع انسان مدنی بالطبع است و در وجود و بقاء خود بسنده نیست، بلکه همواره برای انتظام زندگی دنیوی خویش و ارتفاع نیازهایش وابسته به اجتماع است و از سوی دیگر حب ذات و پیگیری مصالح فردی اقتضای درگیری، غلبه بر یکدیگر، تعدّی به حقوق دیگر افراد را دارد، باید گفت »صلح« ، »امنیت« و »عدالت« مفاهیمی هستند که جزء دغدغه های ثابت و عناصر پایدار در تاریخ بشر بوده اند، تا آنجا که انسان قرون اخیر و به خصوص قرن حاضر بیشتر ازگذشته فقدان آن را یافته است.در نگاه بدوی اینگونه به نظر می رسد که »صلح« در روابط اجتماعی، سیاسی و اخلاقی معنا پیدا می کند لیکن این امر از مفاهیم بنیادی و اساسی انسان شناسی در مکاتب فلسفی گوناگون است، چرا که هر مکتب فلسفی ای بر مبنای اصول پذیرفته شده در مباحث نظری اصول علمی خود را سامان می بخشد.اگر چه شاید نتوان در لابلای مباحث فلسفی هر مکتب عنوان مستقلی که در بردارنده مفاهیمی چون صلح باشد را یافت امّا نگاه هر مکتب به مبانی کلی از جمله انسان شناسی به صراحت گویای اعتقاد و باور آن مکتب راجع به هر مسئله ای است که باید از بطن آن مبادی استخراج و استنتاج شود.حال پرسش اصلی اینست که نوع نگاه به انسان چه تأثیری بر تحقق صلح در میان آدمیان دارد؟ در همین راستا نوشتار حاضر در صدد است با واکاوی هدفمند و تحلیل مؤلفه های انسان شناسی حکمت متعالیه و فلسفه نیچه آرای ایشان راجع به »صلح« را مشخص نماید و به طور خلاصه نشان می دهد حکیمی مثل ملاصدرا که به هویت الهی، کرامت ذاتی و بعد روحانی و کمال طلب انسان معتقد است حقوقی برای تمام افراد انسان قائل است که فقط در ظل صلح محقق می شود و نظرات فیلسوفی مانند نیچه که مبنای انسان شناسی اش اراده برخاسته از قدرت، فردیت انسان و نفی توده ای شدن است چگونه سبب تنازع، عدم صلح و خشونت می شود.

نویسندگان

نعیمه حمیسی

کارشناس ارشدفلسفه اسلامی دانشگاه الز هرا