بررسی تصویر زن فتانه باتکیه بر دو رمان سنگ صبور و نانا

نابرابري هاي جنسیتی بین زن و مرد، معضلی است که در طول تاریخ بشریت و در جوامع انسانی گوناگون وجود داشته و سبب بروز اختلافات بین آنها گشته و نوعی برتري و حق کشی در ارزیابی هویت، قدرت و مالکیت آنها را به دنبال داشته است که نتیجه آن کلیشه هاي جنسیتی، نظام مردسالاري و ... بوده و این امر در دهه هاي اخیر ذهن جامعه علمی را بسیار به خود مشغول کرده تا بخشی از چرایی و چیستی تفاوت جنسیتی را روشن نماید. ابتدایی ترین منشأ این تبعیض ویژگی هاي فیزیکی جنس مذکر و تفاوت هاي بیولوژیکی می باشد که در طی تاریخ فراگیر و نهادینه شده است. ازآنجاییکه ادبیات را به مثابهء آینه اي براي انعکاس واقعیات جامعه در نظر می گیرند، این نابرابري جنسیتی و کشمکش ها میان دو جنس وارد حیطۀ ادبیات نیز شده است. ادبیات مکتوب یکی از تأثیرگذارترین عناصر شکل دهنده کلیشه هاي جنسیتی بوده است. بدیهی است هر آن چه که در متون ادبی بازنمایی می شود به عنوانباور غالب در جامعه درآید، می تواند برخلاف امري باشد که در عالم واقع جریان دارد. شکل گیري باورهاي کاذب دربارة زن گاهی در ناخودآگاه انسان، منشأ آسیب هاي اجتماعی بسیاري بوده است. براین اساس نتایج پژوهش هاي انجام شده حاکی از آن است که زنان فتانه یکی از موضوعات جالب توجه براي نویسندگان قرن نوزده و بیست بوده است. ازاین رو در تحقیق حال حاضر تلاش می شود تا تصویر زن فتانه در دو اثر نانا و سنگ صبور از نویسندگان ایرانی و فرانسوي، صادق چوبک و امیل زولا، مورد بررسی قرار گیرد. این دو نویسنده با به تصویر کشیدن دو زن، حقایق موجود در جامعه شان از جمله معضلات اجتماعی و فرهنگی، فقر، بی عدالتی، نابرابري،خرافه و روسپی گري را مورد نقد و بررسی قرار می دهند.

کلیدواژه ها:

زن فتانه ، صادق چوبک ، امیل زولا ، سنگ صبور ، نانا ، ناتورالیسم