بررسی عناصر داستان الحمار الذی وجد عملا اثر جاسم محمد صالح

چگونگی ارائه یک داستان توسط نویسنده در تاثیرگذاری و جذب مخاطب به چگونگی و نوع چیدمان عناصر آن داستان بستگی دارد. عناصر داستان که عبارتند از پیرنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء و غیره هریک تاثیر بسزایی در پیشبرد و هیجان انگیز کردن داستان دارند. یکی از انواع ادبی که ادبیات ملتها در قالب آن عرضه میشود، داستان کودک نام دارد. جاسم محمد صالح ، از جمله داستاننویسان عرب است که عمده آثار وی شامل ادبیات کودک و داستان های کوتاه میگردد. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا به بررسی و تحلیل عناصر یکی از داستان های وی به نام الحمار الذی وجد عملا ، الاغی که کار پیدا کرد، در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این طریق به رمز موجود در موفیقت داستان های کودک این نویسنده دست یافته و از طرفی متوجه تفاوت موجود میان عناصر داستانهای کوتاه و رمان بشود. براساس بررسیهای انجام شده چنین به نظر میرسد که داستان فوق با وجود کوتاه بودن، از همه عناصر داستان و ویژگی های یک داستان بلند یا رمان نیز برخوردار است.

کلیدواژه ها:

ادبیات کوتاه ، عناصر داستان ، جاسم محمد صالح