انسان کامل از نظر آبراهام مزلو و بازبینی آن نظریه با توجه به مبانی اسلامی

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 5,563

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

GPSY01_022

تاریخ نمایه سازی: 4 مرداد 1399

چکیده مقاله:

توجه به انسان کامل و انسانی که معیار و الگویی برای افراد انسانی باشد، سابقه ای بس دیرینه دارد. مقصود از انسان کامل، انسان صرفا سالم یا بهنجار نیست و صرفا رهایی از بیماری عاطفی و نداشتن رفتار روان پریشانه، برای اینکه شخصیتی مطلوب داشته باشیم کافی نیست. روانشناسان کمال، سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت را فراسوی بهنجاری میدانند و استدلال میکنند که تلاش برای حصول سطح پیشرفته کمال، برای تحقق بخشیدن یا از قوه به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه آدمی، ضروری است. بنابراین انسان کامل مورد نظر در این پژوهش، مرتبه ای فراتر از بهنجاری است که از آن به انسان مطلوب نیز نام می بریم. در هر یک از فرهنگها و مکاتب فکری و فلسفی و آیین ها و مذاهب، ردپایی از انسان کامل را می یابیم. همچنین برخی از روانشناسان معاصر، سخن از انسان کامل یا مطلوب به میان آورده اند. هفت نظریه از روانشناسان بزرگ نشان میدهد که با وجود نقاط اشتراک فراوان، هر کدام تصویر جداگانه ای از انسان مطلوب ارائه کرده اند: .1 شخصیت مطلوب از دیدگاه گوردون لاپورت 1967( )1897انسان بلاغ یا پخته و رسیده است. .2 شخصیت مطلوب از دیدگاه کارل راجرز، انسان با کنش کامل است. .3 اریک فروم 1980 1900 شخصیت مطلوب را انسان بارور یا مولد میداند. .4 حاصل نظریه کارل گوستاو یونگ 1961 1875 در مورد انسان مطلوب، انسان فردیت یافته است. .5 خلاصه نظریه ویکتور فرانکل در مورد شخصیت مطلوب، انسان از خود فرا رونده یا دارای معنا است. .6 انسان مطلوب از دیدگاه پرلز، انسانی این مکانی و این زمانی است. .7 به طور خلاصه میتوانیم شخصیت مطلوب از دیدگاه آبراهام مزلو را انسان خواستار تحقق بدانیم. وی معتقد است، افراد دارای شخصیت مطلوب یا سالم، پس از ارضای سلسله مراتب نیازهای پایینتر )نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، تعلق و محبت، نیاز به احترام و نیازهای دانستن و فهمیدن که بعدا اضافه کرد(، به نیاز به تحقق خود روی می آورند. در این نوشتار تلاش شده است تا با تبیین نظریه انسان مطلوب و سلام آبراهام مزلو و واکاوی مبانی نظری حاکم بر این نظریه، مبانی متناظر اسلامی آن را نیز شناسایی نموده و با جایگزینی مبانی اسلامی، نتایج و تغییرات احتملای را مورد بررسی قرار دهیم. در نتیجه میتوان تشابهات نظریه مزلو و اسلام را در این دانست که ضمن اینکه هر دو به فطرت توجه نمودهاند، در هر دو دیدگاه، محبت یکی از الگوهای رفتاری است و در هر دو دیدگاه نوعی پویایی وجود دارد و هر دو دیدگاه نیاز محور بوده و مزلو در تبیین انگیزش انسان، نیاز را مه مترین عامل بروز رفتار م یدانند همانطور که در قرآن کریم همه انسا نها را موجوداتی نیازمندمعرفی کرده است با این تفاوت که قرآن کریم بر نیاز انسان به خدا تاکید نموده است. مزلو و دیدگاه اسلام به رشد انسان در این دنیا توجه کرده اند و در این نگرش با یکدیگر مشترک هستند که نیازهای دنیایی را باید ارضاء نمود و تفاوت دیدگاه اسلام با نظریه مزلو در این است که نیازهای دنیایی باید از راه حلال و انجام واجبات و ترک محرمات و بر اساس وحی و دستورات دین صورت گیرد نه بر اساس شناخت عقلی انسان. آنچه در قرآن و احادیث به عنوان اوصاف انسان کامل آمده است مراتب بالای سعادت و کمال را نشان میدهد و فرد در آن مرتبه، از نقصها، عیبها و ضعفهای انسانهای عادی مبراست. مفاهیمی مانند تقوا، فلاح، سعادت، فوز، ایمان و اسلام نشانه گام اول کمال است و در مرحله دوم باید مراتب بالاتری از هر کدام از این صفات را داشت. به طور مثال در قرآن کریم گرام یترین افراد، کسانی هستند که تقوای بیشتری دارند و همچنین بایدبه دنبال ویژگی هایی بود که نشانگر کامل ترین ایما نها است.

کلیدواژه ها:

انسان کامل - آبراهام مزلو - مبانی اسلامی

نویسندگان

عباس جوانشیر

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / دانشجوی دکتری قرآن و روانشناسی جامعه المصطفی