سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
192 یادداشت منتشر شدهنیاز انسان به اجتماع؟
احتیاج انسان به حمایت و کمک دگران منحصر به دوران کودکی و ایام ضعف و ناتوانی اش نیست بلکه این نیازمندی پس از سپری شدن ایام کودکی همچنان ادامه دارد و آدمی برای ادامه زندگی در تمام دوره های جوانی و میانسالی و پیری نیز محتاج به حمایت و همکاری دگران است . زیرا بشر به قضاء حکیمانه الهی، اجتماعی آفریده شده و قادر نیست یک تنه و بدون کمک دگران در صحنه ی پیکار زندگی ، نبرد کند و خود به تنهایی بر تمام مشکلات فائق آید و ادامه حیات دهد .
بشر باید همواره در ظل جامعه زیست کند و برای دست یافتن به ضروریات زندگی و حوائج مادی ، برای پیروزی و در نبرد با طبیعت و غلبه بر موانع طبیعی ، برای پیمودن راه کمال و نیل به مدارج عالی انسانی و خلاصه حفظ حیات فردی و به فعلیت آوردن استعدادهای درونی خویش همواره به اشتراک مساعی افراد نوع خود احتیاج دارد .
نیاز قطعی بشر به حمایت دگران و لزوم همکاری با این و آن ایجاب می کند که هر فردی برای تامین زندگی و ادامه حیات ، دارای خلق و خوی اجتماعی باشد . باید در کودکی افکار و اخلاقش طوری ساخته شود که وقتی بزرگ شد و وارد جامعه گردید بتواند خود را با محیط اجتماعی خویش تطبیق دهد و در جامعه عضو مفید و موثری به حساب آید. مردم از وی متنفع شوند و او نیز از مردم بهره مند گردد .
کلیه افعال و اعمال منظم آدمی باید با مقتضیات محیط تطبیق گردد و مهمترین عوامل محیط هم که اهمیت مستقیم در شخص دارند همان عواملی هستند که از فعالیت های سایر افراد سرچشمه می گیرند . این حقیقت را چگونگی زندگی هر فردی به نیکوترین وجهی اثبات می کند .
در حقیقت هر شخصی هنگام تولد کاملا نیازمند به کمک دگران است ، بنابراین جنبه انفرادی در خوی و طبع آدمی وجود خارجی ندارد زیرا انسان هرچه دارد پرتوی است که از خارج می گیرد .
کامیابی و بهره مندی هر کس در جامعه به مقیاس خلق و خوی اجتماعی اوست. خوشبخت ترین مردم از نظر زندگی ، کسانی هستند که بر اثر تربیت صحیح ، به اخلاق حمیده و صفات پسندیده متخلق شده اند ، با مردم به پاکی و فضیلت و به نیکی و گشاده رویی برخورد می کند ، حقوق دگران را محترم می شمارند و به شایستگی خویشتن با جامعه تطبیق می دهند .
یکی از جهاتی که باعث طولانی بودن دوران کودکی فرزندان بشر است ضرورت پرورش های اخلاقی و لزوم فرا گرفتن صفات اجتماعی است .
بشر در دوران کودکی باید نیک و بدهای زندگی را بشناسد ، به آداب و رسوم جامعه پی ببرد ، باید یاد بگیرد که چگونه با مردم بیامیزد و با آنان در اداره امور زندگی همکاری نماید ، چطور خویشتن را با جامعه تطبیق دهد و از مزایای زندگی اجتماعی برخوردار گردد و بدیهی است که نیل به چنین هدف بزرگی سالها وقت لازم دارد .
فرزندان بشر از دختر و پسر وقتی از مادر متولد می شوند دارای استعداد های گوناگونی هستند که به امر الهی با سرشتشان آمیخته شده و در نهاد همه ی آنها وجود دارد . بعضی از آن استعدادها به طور طبیعی و بدون احتیاج به پرورش ، در موقع مقرر به فعلیت می رسند و خود به خود شکفته می شوند مانند قابلیت نطفه سازی در وجود پسران و بچه سازی در رحم دختران که با فرا رسیدن بلوغ به طور خودکار آشکار میشوند و نیازی به حمایت و پرورش ندارند . بعضی از استعدادها است که ظهور آنها احتیاج به مراقبت و تربیت دارد و بدون پرورش تحقق پیدا نمی کنند مانند سخن گفتن ، بچه انسان و بچه حیوان اساسا استعداد سخن گفتن نیست ولی در بچه انسان این قابلیت وجود دارد . اگر فرزند بشر در معرض پرورش قرار گیرد و مربیان با وی حرف بزنند رفته رفته به زبان می آید و آن استعداد شکفته می شود ولی در صورتی که پرستاران و اطرافیان کودک ، خود لال و بی زبان باشند و نتوانند با او سخن بگویند کودک نیز بی زبان بار می آید و آن استعداد طبیعی در وی همچنان خاموش می ماند و هرگز خود به خود بروز نمی کند .
یکی از استعدادهایی که به طور طبیعی در نهاد انسان ها وجود دارد و در پرتو تربیت آشکار می شود استعداد اجتماعی شدن است . فرزندان بشر وقتی از مادر متولد می شوند قابل پذیرش زندگی اجتماعی زندگی اجتماعی هستند ولی وجود آن قابلیت برای اجتماعی شدن آنان کافی نیست بلکه باید طفل را با خلق و خوی اجتماعی پرورش داد و روش های معاشرت با مردم و طرز سازگاری با محیط را به وی آموخت و بدینوسیله آن استعداد طبیعی را از قوه به فعلیت آورد
هر نوزادی هنگامی که چشم به جهان می گشاید فقط قوا و استعدادهایی محدود دارد که در پرتو آن می تواند تبدیل به انسان گردد . به تدریج بر اثر تجربیات مختلفی به قول جامعه شناسان " اجتماعی " می گردد.
مراد از اجتماعی شدن کیفیتی است که در نتیجه آن آدمی یک عضو مثبت در جامعه ای می گردد که در آن به دنیا آمده است و به موجب آداب و رسوم و سنن آن جامعه رفتار می کند .
تمایل به زندگی اجتماعی از کجا شرچشمه می گیرد :
در باره اینکه چرا انسان یک موجود اجتماعی است، و روی یک الهام درونی تمایل به زندگی دسته جمعی دارد. سخن بسیار گفته اند . بسیاری معتقدند که این تمایل جزء سرشت و فطرت انسان است و آن را می توان در ردیف غرائز و امیال دیگر گذاشت ، حتی اشتقاق کلمه انسان را از ماده " انس" همین جا می دانند . جمله معروف الانسان مدنی بالطبع ، در واقع معرف همین مکتب است .
وای بعضی دیگر دانشمندان دلیل این تمایل را غریزه استخدام می دانند و می گویند انسان بر اثر داشتن غریزه استخدام همیشه سعی می کند از موجودات دیگر به نفع خود بهره برداری کند .
جامعه شناسی ساموئل کینگ ص ۱۰۱
اخلاق و شخصیت ص ۸۵