دیوانه ای که به بی نظمی نظم می دهد

7 اسفند 1403 - خواندن 2 دقیقه - 82 بازدید



[ابو سعید ابوالخیر] (1)

نام دیوانگی برما نهادند و ما روا داشتیم ، حکم این خبر را ( لا یکمل ایمان العبد حتی یظن الناس انه مجنون)

***

[مولوی]

پیش شمع نور جان دل هست چون پروانه ای - در شعاع شمع جانان دل گرفته خانه ای

سرفرازی شیرگیری مست عشقی فتنه ای - نزد جانان هوشیاری نزد خود دیوانه ای

خشم شکلی صلح جانی تلخ رویی شکری - من بدین خویشی ندیدم در جهان بیگانه ای

با هزاران عقل بینا چون ببیند روی شمع - پر او در پای پیچد درفتد مستانه ای

خرمن آتش گرفته صحن صحراهای عشق - گندم او آتشین و جان او پیمانه ای

نور گیرد جمله عالم بر مثال کوه طور - گر بگویم بی حجاب از حال دل افسانه ای

شمع گویم یا نگاری دلبری جان پروری - محض روحی سروقدی کافری جانانه ای

***

[یزدانپناه عسکری]

سالک نه تنها در نظر مردم دیوانه است بلکه خود نیز خود را دیوانه می پندارد ، اما دیوانه ای که به بی نظمی نظم می دهد. ( خلاف دیوانه عادی) ______________

1 - حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، تالیف جمال الدین ابو روح لطف الله بن ابی سعید بن ابی اسعد . مقدمه ، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدرضا شفیعی کد کنی . تهران : انتشارات سخن چاپ ششم 1384 ص 76

2 - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، دیوان کبیر شمس، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. غزل 2879