عوامل اثرگذار بر خلاقیت کارکنان
با تکیه بر مراحل فرآیند خلاقیت نه عامل به عنوان پیش بینی کننده های مهم خلاقیت شناسایی شده اند، که در زیر به آنها پرداخته شده است(Khan, 2020).
1) رهبری: نقش رهبر بسته به مرحله ی فرآیند خلاقیت کاملا متفاوت و منحصربه فرد است. درحالی که برخی از مراحل خلاقیت در سازمان نیازمند یک سبک رهبری حمایتی و مشارکتی بوده برخی دیگر خواستار یک رهبری نسبتا سختگیرانه هستند. در مرحله ایده پردازی، رهبران نقش تسهیل کننده و تعیین کننده ایی را ایفا می کنند. یعنی رهبران اکثرا موقعیت رسمی سلسله مراتبی و نگاه بالا به پایین نسبت به کارکنان ندارد زیرا اعتقاد بر این است که این امر مانع تولید ایده می شود. رهبران در صورتی تاثیرگذار خواهند بود که ریسک ها و رفتارهای غیرمتعارف را انجام دهند که این رفتارها برای سایر کارکنان قابل قبول باشد. اگر حمایت قوی از سوی مدیریت و رهبری برای ترویج اشتراک دانش در بین کارکنان وجود داشته باشد، به نوبه ی خود به تهسیل فرآیند خلاقیت کارکنان کمک می کند.
2) نقش همکاران: اهمیت همکاران در مرحله تولید ایده است. نقش مکمل بودن کارکنان با یکدیگر با توجه به تخصص در مرحله ی تولید ایده بسیار مهم است. برای ارتقای ایده، مکمل بودن در روابط اعضای تیم ضروری است. بروز یک عملکرد متفاوت در سطوح مختلف سازمان، مشارکت در حوزه های موردعلاقه، داشتن ارتباط موثر با مشتریان گذشته یا ذینفعان کلیدی به عنوان نمونه هایی از این مکمل ها ذکرشده است.
3) پاداش: با توجه به نقش پاداش ها در تحریک خلاقیت کارکنان در سازمان ها، به عنوان انگیزه بیرونی از تولید ایده جلوگیری می کند، زیرا مطالعات نشان داده توانایی کارکنان برای تولید ایده زمانی که فشار خارجی را تجربه کرده و احساس می کنند مجبور به انطباق با انتظارات بیرونی هستند، مختل می شود. از سوی دیگر انگیزه بیرونی تحقق ایده را آسان می نماید؛ زیرا انگیزه های بیرونی برای کمک کردن به آنها برای تداوم و تکمیل نمودن ایده مورد استقبال قرارگرفته اند.
4) ساختارسازمانی: ساختار سازمانی یک سازمان را از سایر سازمان ها متمایز می کند که باید متمرکز و رسمی بوده و اندازه این ساختار سازمانی، خلاقیت و فرآیند نوآوری آن را مشخص می کند. ساختار یک سازمان برای مدیریت واقعی خلاقیت و نوآوری هر چه مساعدتر باشد و همچنین ماهیت شغل را به سمت کارکنان خود هدایت کند،نتایج مفیدتری را برای سازمان به ارمغان می آورد(Smith et al., 2008).
5) فرهنگ و محیط سازمانی: فرهنگ و محیط بر یادگیری کارکنان از طریق ارتباط باز مشارکتی در بین همتایان خود تاثیر می گذارد. وجود فرهنگ و نگرش نوآورانه برای دستیابی به موفقیت سازمانی در محیط یک سازمان امری حیاتی است. عواملی مانند خودمختاری و استقلال، فرهنگ کاری پویا و تعاملی، و روحیه تیمی ممکن است کارکنان را با فرماندهی و کنترل خوب بر کارشان توانمند و خلاق کند.
6) چشم انداز و استراتژی: استراتژی نوآورانه سازمان می تواند به آرامی فرهنگ خلاقیت و نوآوری را به سمت کارکنان هدایت داده و استراتژی نوآوری را در سازمان رسمی کند و چشم انداز و ماموریت شرکت را تبلیغ نماید. از طرفی استراتژی شرکت منعکس کننده فرهنگ سازمان است و چشم انداز و اهداف مشترک سازمان را برای ذینفعان داخلی و خارجی سازمان منتشر می نماید و آن زا در مدت زمان مشخصی نهادینه می کند.
7) مدیریت دانش: خلاقیت و نوآوری کارکنان از یادگیری سازمانی ناشی می شود که به نوبه خود از کسب دانش از محیط های داخلی و خارجی برگرفته است. کارکنان از طریق به اشتراک گذاری و تسهیم دانش و استفاده از مخازن دانش موجود در سازمان از همتایان خود یاد گرفته و شکوفا می شوند. همچنین تسهیم دانش بین کارکنان مدیریت دانش را در سازمان بهبود می بخشد.
8) فناوری نوین: استفاده از فناوری های نوین و جدید می تواند فرآیند خلاقیت و عملکرد کارکنان را تسریع بخشد به شرطی که کارکنان مهارت های تخصصی، فنی و تحصیلات مرتبط با شغلشان را فراداشته باشند. بنابراین سازمان باید فناوری و تکنولوژی جدید را برای مدیریت فرآیند نوآوری به کار گیرد. استفاده از فناوری در محل کار به تولید ایده های جدید کمک کرده تا مراحل مختلف فرآیند خلاقیت و نوآوری را بهبود بخشد.
9) بسیج منابع و امکانات: منابع شامل تمام ورودی های یک سازمان مانند نیروی انسانی، دانش و تخصص، مالی، فناوری و غیره است. بسیج کلیه ی منابع و استعدادها برای در دسترس بودن نیروی کار ماهر در همه سطوح و ایجاد فرصت هایی برای رشد در فرآیند خلاقیت افراد حیاتی است. در این میان منابع دانش و فناوری نقش بسزایی را داشته و به توسعه سریع ایده های کارکنان کمک می کنند. بنابراین خروجی و رشد نوآورانه یک سازمان توسط مدیریت دانش یک سازمان تامین می شود که اعتماد کارکنان آنها را تقویت می کند.