نقش زنان در جوامع گردشگری

19 تیر 1402 - خواندن 5 دقیقه - 290 بازدید

نقش زنان در جوامع گردشگری

آیدا احمدیان

در هر جامعه ای نیمی از هرم جمعیتی را زنان شکل میدهد و ضرورت رفع نیاز آنان مبرم است. از پایه ای ترین نیازهای جامعه زنان، اشتغال است که میتواند به واسطه فرصتها و درآمدهایی که به همراه دارد به مرتفع شدن سایر نیازها نیز کمک کند. باید توجه کرد که هر نوع اشتغالی به توانمندسازی جامعه زنان منجر نمیشود و چه بسا بر کیفیت زندگی و نقش اجتماعی آنان نیز تاثیرات منفی بر جای گذارد. تنها اشتغال کامل و حقوق و مزایای متناسب با هزینه ها میتواند زمینه های استقلال مالی و محرکه افزایش کیفیت زندگی برای زنان باشد در غیر این صورت استثمار و بهره کشی از نیروی کار آنان به همراه درآمدهای اندک برای بقا قلمداد میشود. یکی از بخشهای اقتصادی که میتواند این مهم را تحقق بخشد؛گردشگری است، که نه تنها بر توان مالی زنان تاثیرگذار است بلکه مناسبات اجتماعی و فرهنگی آنان را نیز تقویت میکند و به عبارت دیگر هم توانمندسازی فردی و هم توانمندسازی اجتماعی آنان را توسعه میدهد زیرا اساسا در بسیاری از جوامع و بخصوص جوامع روستایی و محلی؛ زنان میزبان گردشگران هستند و چرخه صنعت گردشگری در این قبیل جوامع به واسطه پویایی آنان در چرخش است. مطالعه ای که توسط سازمان جهانی گردشگری در سال ۲۰۱۰ با عنوان "نقش زنان در گردشگری" انجام گرفته است نیز این امر راتایید می کند. این مطالعه با بررسی ۱۷۵ کشور جهان، نشان داد : ۱- زنان سهم بزرگی از کارکنان بخش حقوق بگیر صنعت گردشگری را به خود اختصاص داده اند و احتمال اینکه زنان در صنعت گردشگری استخدام شوند دو برابر صنایع دیگراست. ۲- گردشگری بیش از هر صنعت دیگری فرصت خود اشتغالی برای زنان به وجود آورده است. ۳ - از هر پنج وزیر گردشگری در این کشورها یک نفر زن است و حضوز زنان در این جایگاه بیش از صنایع دیگر است. 4- آورده اقتصادی گردشگری برای زنان بیش از سایر صنایع و بخشهای اقتصادی است. این مطالعه نشان داد که بخش گردشگری برخلاف بسیاری از بخشهای اقتصادی از جنسیت زندگی فاصله گرفته و متناسب با توانایی افراد بدون الزامات جنسیتی فرصتهای شغلی در دسترس است. در این مطالعه ایران جزو ۱۰ کشور برتر در زمینه عدالت جنسیتی قرار دارد. کره جنوبی (۹۶ درصد )، شیلی (۸۶ درصد )، پرو(۶۶ درصد)، گواتمالا (55 درصد)، سنگاپور(۵۵ درصد)،ایران (۵۰ درصد)، فیلیپین (۵۰ درصد)، اندونزی (۴۷ درصد)، مکزیک (۴۶ درصد ) و پاناما (۴۵ درصد) از بازار گردشگری را به زنان تخصیص داده اند . این در حالی است که در بعضی کشورهای مسلمان آمار مشارکت زنان درگردشگری بسیار پایین است. سه کشوری که در آنها زنان کمترین میزان اشتغال در صنعت گردشگری را دارند، مسلمان هستند : مصر(۳/۳ درصد)، عربستان سعودی (درصد۸/۱)، و یمن (۴/۱ درصد). آمارهای فوق برای ایران بسیار امیدوارکننده است اما اشتغال زنان در بخش گردشگری کشور جزو مشاغل غیررسمی محسوب میشود و همین عامل منجر به ناپایداری این مشاغل گردیده است. ظرافتهایی در بخش اشتغال زنان در بخش گردشگری وجود دارد که برخی از آنان حاکمیتی است و برخی فرهنگی؛ که باید به آن توجه کرد. اول آنکه شاغلین بخش گردشگری در جوامع مقصد تحت پوشش بیمه نیستند و این عامل منجر به آسیب پذیری آنان در بلندمدت خواهد شد. دوم آنکه شاغلین این بخش بخصوص در جوامع محلی عمدتا در زمینه های عرضه خدمات بومی و تولید خوراکی و غذای سنتی و در منازل فعالیت میکنند که بسیار بعید است استقلال و اندوخته مالی داشته باشند. سوم آنکه شاغلین خارج از خانه عمدتا در فروش محصولات سنتی و به شکل اشتغال پیادهروی فعالیت میکنند که جزو مشاغل سخت و ناپایدار محسوب میشود. بنابراین وجود شغل به معنای توانمندسازی و استقلال مالی زنان شناخته نمیشود بلکه همچون شمشیر دو لبه ممکن است به بهره کشی از نیروی کار و هدررفت استعداد آنان منجر شود. در چنین شرایطی بسته های تشویقی و تسهیلات حمایتی توسط نهادهای متولی میتواند بسیار کارگشا باشد از جمله ایجاد اتحادیه شاغلین بخش غیررسمی صنعت گردشگری به صورت منطقهای و نه ملی؛ شناسایی زنان شاغل در جوامع مقصد (که عمدتا نیز از توسعه باز مانده اند ) و تحت پوشش قرار دادن آنان توسط شرکتهای بیمه و افزایش سهم زنان در مشال رسمی صنعت گردشگری بخصوص در سازمانها و ادارات تابعه. مجموعه این عوامل که میبایست با هم افزایش بیشتر همراه شود امیدها برای کاهش فقر و ارتقا شان زنان و تقویت نقش آنها در جوامع مقصد گردشگری را زنده میدارد.