علم و تعقل و خودآگاهی

[رضا اکبری، فاطمه شاهین ، محمد سعیدی مهر]
ارسطو با ابداع تمایز بالقوه و بالفعل به حل تناقض های فلسفه های پیش از خود پرداخت. ابن سینا برای حل مسائلی در معرفت شناسی، از این تمایز استفاده می کند و از اصطلاح علم بالقوه بهره می برد که مصادیق آن در فلسفه ی او قابل استخراج است:
علم به نتیجه مستتر در مقدمات
علم به برخی قوانین منطق
علم به مقومات ماهیت
علم به بدیهیات،
علم به تعقل و خودآگاهی
مصادیق علم بالقوه در دو نکته مشترک هستند. نخست این که آن ها را درون خود داریم و برای بالفعل کردن آن ها التفات ذهنی یا التفات ذهنی همراه با تامل کفایت می کند؛ و دوم این که همه آن ها لوازم نهفته در یک علم کلی هستند. علم بالقوه حقیقتی تشکیکی است زیرا علم به تعقل و خودآگاهی برای آن که بالفعل شود فقط به التفات نیاز دارد و به همین سبب از بقیه موارد علم بالقوه، بالفعل تر است. (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
مطلق ادراک (آگاهی)، علم بالفعل نیست. علم فعلی و حضوری آدمی پرورده شدن نور آگاهی (دقت، Attention و التفات) است.
درک مدرک توسط مدرک در یک زمان و مکان واحد، منوط به نوع آگاهی نشئت گرفته از دقت و اسما حق متفاوت است.

_______
1 – علم بالقوه نزد ابن سینا، رضا اکبری، فاطمه شاهین ، محمد سعیدی مهر، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، مجله فلسفه و کلام اسلامی، دوره 50، شماره 1 فروردین 1396 صفحه 31-45