حلقه گمشده آموزش و پرورش : لزوم آگاهی از آن
شاید برایتان این سوال پیش آمده باشد که چرا هر وقت فردی یا نهادی به خاطر عملکردش مورد نقد قرار می دهیم، کار به تخریب و توهین می کشد و از هدف اصلی خود باز می مانیم یا اینکه در اکثر نشست ها، مجادله های انتخاباتی، تعاملات اجتماعی _ خانوادگی، کلاس درس و رابطه شاگرد معلمی ایضا، باید واژه نقد یا غربالگری منطقی را با تخریب مترادف تعریف کنیم. اساسا چرا همچین رویه ای در پیش گرفته می شود و شکل درست در نقد و بررسی آراء و عملکرد و رسیدن به یک راهکار مناسب، سرانجام جایش را به قضاوت های نادرست و کینه توزی ها و ناراحتی می سپارد.
با کمی ژرف نگری می توان به این نتیجه دست یافت که عملا ماهیت نقد و تفکر انتقادی یا به اصطلاح؛ نقادانه و سنجشگرانه اندیشی از همان سال های مدرسه خوب مشخص و یا یاد داده نشده و مجالی برای بهره گیری از این مهارت برای سال های آتی به دست نیامده است. طبق تعریف تفکر انتقادی یعنی توانایی اندیشیدن بصورت روشن و درگیر ساختن ذهن برای اندیشیدن انعکاسی که به جای سبک تفکر منفعلانه، پذیرش صرف و بدون تغییر اطلاعات را بر نمی تابد که زمینه یادگیری فعال را در پی خواهد داشت و همچنین بهترین شیوه درک میزان توانایی تفکر افراد در مدیریت و مهار تفکر است(به نقل از حسینی، ۱۳۸۸). ما از طریق این تفکر یا به قولی این مهارت می توانیم با بررسی دقیق عملکردها و جنبه های مختلف امور، به یک سری ایده های خلاق با بازدهی های مفید دست پیدا بکنیم که با این رویه عمدتا خیلی از مهارت ها از جمله حل مسئله، پیش بینی و کنترل و تصمیم گیری را پرورش داده و در ابعاد دورتر حتی فرهنگ مطالبه گری را در پیش گیریم.
یکی از موارد اساسی در پرورش این قوه، بحث اهتمام به ویژگی های مهارت تفکر انتقادی نظیر ارتباط موثر؛ تحقیق و تامل؛ تلاش؛ خلق و ابداع و آزمودن روش های بررسی و تحلیل مفاهیم است. در همین راستا و با به کارگیری اصول اساسی می توان به این مهم دست یافت که استدلال هایی که افراد ارائه می دهند مشخص و واضح نیستند و برمبنای خرد، طرح نشده اند. پس برای درک و تشخیص افکار صحیح و منطقی از افکار نادرست و غیر منطقی که ویژگی بارز بیشتر افکار است که این روزها شاهد آن هستیم ناگزیر به یادگیری و استفاده از مهارت های تفکر انتقادی جهت منتقدانه خواندن و منتقدانه شنیدن و اندیشیدن در مورد آنها هستیم. بنابراین، هنر طرح پرسش های به جا و منتقدانه، هنر به کار گیری تفکر انتقادی است.
به طور خاص نهاد حساس و مهم آموزش و پرورش باید با طراحی یک برنامه جامع گامی بلند در عرصه تحول یا پرورش این مهارت برداشته تا ضمن اینکه در پویایی تدریس و آموزش به نکات کلیدی و عینی دست پیدا کرده باشد و از جهتی در نیل رسیدن به اهداف جامعه توانسته باشد افرادی نقاد با فکر و منطق روشن جنبه های نادرست و ناشایست که ارتباطی با فرهنگ و توسعه وطن ندارند را شناخته و جلوی آنها را از جانب نقد با پیگیری مطالبات به حق باز پس گیرند. لذا و همسو با نتیجه پژوهش پشتگ زاده و کشاورز در سال ۲۰۱۶ ، آموزش مهارت های تفکر انتقادی در مدارس و دبیرستان ها و دانشگاه ها در جامعه مخاطبمان این توانایی را ایجاد می کنند که براساس ارزیابی دقیق شواهد، بتوانند در آینده شاهد نسلی از افراد فرهیخته و فعال باشیم که خود ایجادگر فکر خویش باشند نه خورندگان آنچه که دیگران پخته اند.
حسن گریباوی
کارشناس ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
منابع استفاده شده:• Pashangzadeh,A . Keshavarz,M.(2016). Critical thinking: its importance, benefits, and limitations in Learning environments. Modern Journal of Language Teaching Methods (MJLTM), 6(2), 572-580
• حسینی, زهرا. (۱۳۸۸). یادگیری مشارکتی و تفکر انتقادی. روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی, ۵(۱۹), ۱۹۹-۲۱۰٫