سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
193 یادداشت منتشر شدهفریب ندادن خویشتن در ارتباط با حق و باطل ؟
shrani) Keyvanpur saeid )

فریب ندادن خویشتن در ارتباط با حق و باطل ؟
در جدول خیانتها هیچ خیانتی به زشتی و وقاحت خود فریبی وجود ندارد . و در شمارش جنایت ها هیچ جنایتی هولناک تر از فریفتن خویشتن مشاهده نمی شود.
پس قانون مهم انسان در رابطه با خویشتن ، عبارتست از صمیمیت با خویشتن و قراردادن من یا روح در برابر واقعیات محض . مادامی که این قانون در رابطه انسان با خویشتن مورد اعتقاد و عمل قرار نگیرد ، هیچ قدمی در انسان شدن برداشته نشده و تشکل اجتماعی وی هرچند که بزرگترین قدرتها را به دست آورده باشد و هرچند که همه ی عالم هستی را مسخر کرده باشد ، حق ادعای انسانیت را ندارد . فریب دادن خویشتن یعنی مبارزه با خود و مبارزه با خود ، یعنی نپذیرفتن واقعیت هستی خویشتن . شما در باره کسی که واقعیت هستی خود را نپذیرفته و اعتقاد به موجودیت خود ندارد ، ،چه توقعی جز انکار واقعیات دارید ؟! شگفت آورتر از همه آنکه ساده لوحانه پیدا می شود و از مبارزه ی انسانهای خود فریب بسیار در تعجب فرو می روند ، اگر اینان می دانستند که خود فریبندگان چه چیزی را یا چه کسی را در برابر حق و باطل فریفته اند ، هرگز تعجب نمی کردند ، اگرچه این نابکاران نابخرد ، همه ی مردم دنیا را برای یک دستمال محقر فریب می دادند. این خود فریبندگان ، این وقاحت را به خود پذیرفته اند که در برابر حق و باطل به من یا روح خویشتن که عزیزترین و با ارزشترین چیزها یا کس ها می باشد ، دروغ بگویند و آن را بفریبند .
اگر مدیریت های اجتماعی به وسیله مسائل اقتصادی و حقوقی و مقامات تعلیم و تربیتی به وسیله اصلاحات فرهنگی از عهده توضیح اهمیت این قانون و ضرورت عمل به آن در رابطه انسان با خویشتن برآیند ، نتائج زیر به عنوان نمونه بوجود خواهد آمد: ۱_ اساسی ترین مختص یا نتیجه این آگاهی بر این تعهد این است که کارگاه بزرگ وجود برای انسان بدون این تعهد جز تماشاگه مجهول و غیر قابل تفسیر چیز دیگری نیست و آنچه که در این کارگاه یا به عبارت دیگر از این مطلب خوانده خواهد شد ، چند کلمه از چند سطر محدود و ابهام انگیز خواهد بود . این همان نتیجه ای است که بعضی از شعرا آنرا بی پرده گفته اند .:
ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم
اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است..
۲_ اعراض و اجتناب از وسایل تخدیر و ناهشیار که ضد آگاهی والا است .
۳_ برچیده شدن بساط بسیار گسترده و رنگارنگ دروغ و حیله گریهای تباه کننده من یا روح ..
۴_ رخت بر بستن تکاثر و دنیاگرایی در اشکال مختلفش از خاندان بشری و قناعت به برآوردن احتیاجات ضروری .
۵_ بهره برداری از زیبایی ها بر مبنای این تعریف که " زیبایی نمودیست نگارین و شفاف که روی کمال کشیده شده است و کمال عبارت است از قرار گرفتن هر موضوعی در مجرای بایستگی ها و شایستگی های خود "
۶_ تبدیل تضادها و رقابت های کشنده به رقابت ها و مسابقات سازنده .
۷_ احساس انبساط روانی و به زانو درنیامده در برابر دردها و گرفتگی های گذران روانی و آشنایی و انس عقلانی و احساسی تصعید شده با محیط و اجتماع .
۸_ ارزیابی در هدفها و وسیله ها و تنظیم آنها .
۹_ تفسیر صحیح قدرت و توجیه آن در خیر و صلاح جامعه .
۱۰_ بجا آوردن حق واقعی ارزشهای کارهای فکری و عضلانی .
۱۱_ تنظیم ساعاتی مناسب برای برخورداری همه ی افراد جامعه از تربیت روحی و تقویت آگاهی ها و تعمیم انبساط روانی برای همه .
مجمع البیان _ ،طبرسی ج۶ ص ۴۳۱ تفسیر آیات ۷۳ تا ۷۵ از سوره الاسراء
شرح و تفسیر نهج البلاغه ج١٢ ص ٣٣٨
علامه محمد تقی جعفری