تغییر جد و جهد

ابراهیم ادهم ، در اول حال ، امیر بلخ بود. چون حق تعالی را ارادت آن بود که پادشاه جهانی گردد ، روزی به صید بیرون شده بود و از لشکر خود جدا مانده . از پس آهویی بتاخت . خدای عزوجل ، به کمال الطاف و اکرام خود آن آهو را با وی به سخن آورد تا به زبان فصیح گفت : از برای این کارت آفریده اند یا بدین کار فرموده اندت؟ وی را این سخن دلیل گشت . توبه کرد و دست از ممالک دنیا به کل باز کشید و طریق زهد و ورع بر دست گرفت و اندر همه عمر به جز کسب خود نخورد . وی را معاملات ظاهر است و کرامات مشهور و اندر حقایق تصوف کلمات بدیع و لطایف نفیس ... (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
جد وجهد سالک به خاطر همین استدلال به مرور زمان تغییر می کند یعنی می فهمد که در این کره خاکی یک مسافر است و برای تقویت آگاهی آمده است و این کره خاکی فقط یک ایستگاه است. و او برای صید آهو و روباه و کلاه برداری و پول پرستی و ... نیامده است.
***
_______
1 –کشف المحجوب هجویری
- تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه ها و عارفانه ها ، بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران : پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی ، چاپ دوم 1377 ص 142