احساس نکردن گذر زمان

احساس نکردن گذر زمان
ابتدا توبه ی عبدالله بن مبارک را سبب آن بود که کنیزکی فتنه شده بود. شبی عبدالله از میان مستان برخاست و یکی را با خود برد و اندر زیر دیوار معشوقه بایستاد و وی بر آمد بر بام تا بامداد هر دو در مشاهده ی یکدیگر بایستادند .
عبدالله چون بانگ نماز بشنید پنداشت که نماز خفتن است چون روز روشن شد دانست که همه شب مستغرق جمال معشوقه بوده است . وی را از این تنبیهی بود . با خود گفت : شرم بادت ای پسر مبارک که شبی – همه ی شب – بر هوای خود بر پای بایستی و ملالت نگیرد ؛ اما اگر امامی در نماز سوره ی درازتر خواند دیوانه گردی . کو معنی مومنی در برابر دعوی مومنی ؟
آنگاه توبه کرد و به علم و طلب آن مشغول شد . (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
گذر زمان ( شب تا صبح ) را احساس نکرده و به پیش او لحظه ای بوده است و جالب این است که در مورد آن کنیزک هم همین طور بوده و درکی برتر برای هر دو .
***
_______
1 – کشف المحجوب هجویری
- تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه ها و عارفانه ها ، بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران : پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی ، چاپ دوم 1377 ص 136 و 137