سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
192 یادداشت منتشر شدهروانشناسی شناخت روان جوان ؟
دوفصلنامه مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان

اولین نکته ای که در این بحث باید مورد توجه قرار گیرد شناخت روان جوان و آگاهی از مقتضیات جوانی است . پدران و مادران باید بدانند که فرزند جوانشان مراحل کودکی را طی کرده و به منزل شباب رسیده است . جوان به کشش طبیعی ، عاشق استقلال و تشخص است . می خواهد هرچه زودتر خود را از محدودیتهای دوران کودکی رها سازد و به گروه بزرگسالان بپیوندد و مانند آنان آزاد و مستقل باشد . او خواسته ی خود را به زبان نمی آورد ، ولی اگر به مقصود خویش نائل نشود و به حق طبیعی خود دست نیابد سرکشی و طغیان می کند ، به کارهای غیر عادی دست می زند ، بد رفتار و تندخو می شود و با زبان حال می گوید : به شخصیت من احترام کنید ، مرا مستقل و آزاد بشناسید و با من همانند یک فرد بزرگ برخورد نمایید .
پدران و مادران باید این واقعیت را بپذیرند که فرزند جوانشان دیگر کودک نیست و نباید مانند دوران کودکی اش با وی رفتار کنند و با تندی و خشونت به او امر و نهی نمایند . در این راستا رسول اکرم (ص ) با بکار بردن کلمه ی " وزیر" از طرفی تشخص طلبی و استقلال جوئی جوان را مورد توجه قرار داده و او را در کشور کوچک خانواده ، وزیر مسئول شناخته است و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز همانند بچه ی دیروز رفتار نکنید ، و با او آمرانه سخن نگویید و با تندی و خشونت شخصیتش را تحقیر ننمایید . بچه ی دیروز بنده و مطیع شما بوده و جوان امروز وزیر و مشاور شما است .

پدران و مادران حاذق و همچنین جوانان فهمیده و باهوش اگر به روایت رسول اکرم (ص ) با دیده ی دقت بنگرند و به عمق آن پی ببرند متوجه می شوند که این حدیث شریف تا چه حد ارزنده و آموزنده است و چگونه می توان بسیاری از مطالبی را که دانشمندان امروز پس از برسی و تحقیق به آنها پی برده و در کتابها و مقالات علمی و روانی خود آورده اند از عبارت کوتاه این حدیث به خوبی استفاده کرد .( دکتر هاریس میگوید ) جوانان برای خود شخصیتهایی مستقل هستند و شما هم باید آنها را صاحب شخصیت بدانید . در دوران بلوغ بیش از هر زمان دیگر ، انسان به اینکه مورد توجه و پذیرش باشد اهمیت می دهد ، و به شدت احتیاج دارد که به عنوان یک دوست و شریک تلقی شود . چقدر مکرر از زبان جوانان شنیده میشود " کاش یک بار بزرگترها با ما جدی صحبت می کردند " این حقیقتی است که آنها مانند هر زن و مردی در صحنه ی گیتی بدان نیاز دارند . احتیاج جوانان به استقلال ، درست به همان اندازه است که در کودکی به حمایت و راهنمایی احتیاج داشتند . یاغیگری جوانان برای نیل به استقلال ، یک امر طبیعی محسوب می شود . و زمانی این یاغیگری به صورت دردسر در میآید که برای دست یافتن به استقلال ، ناچار باشند از در مبارزه با والدین سرسخت خود درآیند .هیچ چیز بیش از حق رای در تربیت آنان موثر نیست . باید در خانه و مدرسه به آنها حق اظهار عقیده داده شود ، " من وقت توضیح دادن ندارم و آنچه را که گفتم انجام بده " این جمله را فقط وقت آتش سوزی حق داریم بکار بریم . یا آنکه اگر بگوئیم " فلان ساعت منزل باش و هیچ چون و چرا مکن " و بعد به روزنامه خواندن مشغول شویم سیاست کاملا غلطی را در پیش گرفته ایم . و اما ناگفته نماند که
استقلال دادن به جوان و تکریم شخصیت او بدان معنی نیست که وی در تمام اعمالش آزاد باشد تا بر وفق میل خود در هر محیط فاسدی برود و با هر رفیق آلوده و منحرفی بنشیند و هر کاری را که بخواهد انجام دهد و در نتیجه خودسر و لاابالی بار بیاید . این اشتباهی است که دنیای غرب مرتکب شده و به جوانان آزادی بیش از حد مصلحت داده و اکنون با مشکلات و مصائب ناشی از آن دست در گریبان است .
جوانان که عقل ضعیف و احساسات تند و آتشین دارند همواره در معرض خطرات و سقوطند . اینان به اقتضای سن خود مجذوب کامرانی و لذت هستند ؛ اگر آزادی مطلق داشته باشند به انواع گناه و پلیدی ، بی عفتی و اعتیادات مضر و زیانبخش آلوده می گردند و خیلی زود گرفتار فساد و تباهی می شوند . جوانان خام و بی تجربه هستند ، اغلب پایان کار را نمی بینند و از تشخیص بسیاری از نیک و بدها عاجزند و صلاح و فساد خود را به درستی درک نمی کنند. اینان نمی توانند راه ناهموار زندگی را به تنهایی بپیمایند و از نقاط خطرناکی که در مسیر خود دارند به سلامت عبور کنند . اگر به آنها آزادی بی قید و شرط داده شود از صراط مستقیم منحرف می گردند . به بیراهه قدم می گذارند و در پرتگاه های سقوط زندگی خواهند کرد ." البته منظور از استقلال ، آزادی ، حق رای ، و اظهار عقیده این نیست که جوان را به کلی رها کرده و در خانه و مدرسه آنها را به حال خود بگذاریم تا هرچه میخواهند بکنند . این کار برای آنها ایجاد نا امنی روحی و نگرانی مینماید. مسلما آنها نمی توانند به تنهایی راه سربالایی زندگی را بپیمایند و باید دستشان را گرفت .
از کلمه ی وزیر که در حدیث رسول اکرم (ص ) آمده است محدودیت آزادی جوانان بخوبی استفاده می شود . زیرا وزارت به معنی یاری و معاونت است . فرزند جوان گر چه در کشور خانواده به مقام وزارت می رسد و بدین وسیله شخصیتش مورد تکریم و احترام قرار میگیرد ؛ ولی نباید فراموش کند که او وزیر است ، یعنی معاضد و معاون پدر و مادر است و خود آزادی و استقلال کامل ندارد . به جوان حق داده شده است که در مسائل خانوادگی اظهار نظر کند و در انجام کارها پدر و مادر را یاری و کمک نماید . ولی تصمیم نهایی در انجام امور خانواده مربوط به والدین است . بنابراین در مکتب تربیتی اسلام ، استقلال و آزادی جوانان اندازه گیری شده و نمی توانند خودسر و بی قید باشند . جوانان و سایر اعضای خانواده باهم ، بستگی و ارتباط دارند و در نیک و بد و سود و زیان یکدیگر سهیم و شریک میباشند . جوانان حق ندارند از آزادی و استقلال خود سوء استفاده کنند و با رفتار زشت و نادرست باعث سیه روزی و بدبختی خویش و مایه رسوائی و بدنامی والدین و دیگر اعضاء خانواده ی خود گردند .