سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
193 یادداشت منتشر شدهروانشناسی و جامعه شناسی ? پیروی مردم از اجتماع ( تشکل ها ) مصداق اشتباه و غلط ( خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو )

دو فصلنامه نامه انجمن جمعیت شناسی

انسان دارای یک غریزه اجتماعی است و این غریزه وی را بر آن می دارد که در داخل گروه زندگی کند و از آن هرگز خارج نشود . و به همین جهت است که انسان همواره نسبت به گروه حساسیت فراوان دارد و تابع افکار و عقائد او است . به عقیده ( تروتر ) تاثیر و نفوذ گروه انسانی بر فرد مقاومت ناپذیر است و فرد آنچه را که جمع درست بداند قبول می کند و آنچه را که جمع ، تقبیح یا ممنوع کند مکروه می شمرد و امکان قلیلی برای آزادی فکر و عقیده وجود دارد . مخالفت با اصول و رفتار اجتماع ، وجدان را منقلب می کند و در آدمی احساس ارتکاب بزه می نماید .
هرگاه بدعت تازه ای از رسوم پیشین بهتر باشد یا به عللی مورد پسند افراد جامعه قرار گیرد عموم بدان می گرایند و تبدیل به عادت می گردد و خود به کلیه افراد جامعه برای تطبیق یافتن به آن فشار وارد می آورد و آدمی ناگریز به دان خوی می گیرد و بدین طریق آنچه برای جامعه حکم رسمی داشت برای فرد جنبه ی عادت پیدا می کند و آدمی در حقیقت در شرائط معمولی تقریبا همیشه تحت فشار عادت و بدون تفکر ، رفتار می کند و خود به خود از راه و رسم اجتماع پیروی می نماید . قدرت اجتماع نه تنها در امور سطحی زندگی و روی رفتار و گفتار عادی فرد اثر میگذارد و می تواند نیک و بدها را در نظرش دگرگون جلوه دهد بلکه محیط اجتماعی قادر است تا اعماق جان افراد نفوذ کند و بر روی عقاید مذهبی و افکار ایمانی آنان نیز موثر واقع شود و سرانجام از راه حق و حقیقت منحرفشان سازد .

بنی اسرائیل در طول سالیان دراز اسیر دست فراعنه بودند و با بدترین وضعی زندگی می کردند . حضرت موسی ابن عمران به امر الهی قیام کرد ، با حکومت جبار فرعون به مخالفت برخاست و مردم را به خدای یگانه دعوت کرد . بنی اسرائیل تیره روز و نگون بخت ، به رهبری آن پیامبر بزرگ از ذلت و اسارت رهیدند و با عنایت خداوند توانا از دریای نیل به سلامت عبور کردند و از آن محیط خفقان آور و کشنده نجات یافتند . بدیهی است چنین قومی باید همواره شکر گزار خدای یگانه باشند لحظه ای به شرک و انحراف نگرایند و هرگز از تعالیم آسمانی رهبر بزرگ خویش سرپیچی نکنند . متاسفانه چنین نشد و تنها ورود در یک جامعه ی مشرک و مشاهده ی پرستش بت ، توانست افکار آنان را از مسیر صحیح بگرداند و به بت پرستی متمایلشان سازد . قرآن شریف می فرماید : ما بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم ، بر سر راه خود با مردمی مشرک و بت پرست برخورد کردند ، محیط اجتماعی مشرک چنان در آنها اثر گذارد که به موسی گفتند همانطور که این مردم خدایانی دارند و آنها را پرستش می کنند تو نیز برای ما بتهایی مهیا کن تا ما هم آنها را بپرستیم . حضرت موسی از این حق ناشناسی و توقع بیجا ، سخت رنجیده خاطر شد و به بنی اسرائیل گفت ، راستی که شما مردم نادان و بی خردی هستید . آری جامعه ی مشرک قادر است فرد موحد را از یکتا پرستی باز دارد و به شرک و بت پرستی متمایل سازد . جامعه ی بی دین و گناهکار می تواند فرد متدین و صحیح العمل را از صراط مستقیم پاکی و فضیلت بگرداند ، پرده ی حجب و حیای ایمانی و اخلاقی او را بدرد و به راه فساد و تباهیش سوق دهد .
در محیط نیرومند و توانای اجتماع ، فرد به صلاح و فساد فکر نمی کند و به عواقب کار خود نمی اندیشد . او در دست اجتماع مانند تخته پاره کوچک و ناچیزی است که در مسیر حرکت سیلاب عظیم و بنیان کنی قرار گرفته است ، کور کورانه حرکت می کند و جامعه به هر طرف که میرود وی را با خود می برد . ( بنا به فرضیه لوبن ، فرد در اجتماع شخصیت آگاه خود را از دست می دهد و تابع تلقینات جمعیت می گردد . درست مانند معلول هیپنوتیزم که به فرمان عامل است . فردی که جزء جمعیتی در می آید در نردبان مدنیت چندین پله پائین تر می آید . شخص ممکن است فوق العاده با تربیت و عاقل باشد و در حال انفرادی سخت در باره عواقب کردار و رفتار خویش بیندیشد لکن در میان جمع ممکن است تبدیل به یک جنگجو گردد و بدون تفکر و تآمل در تحت سلطه ی غریزه به هر اقدامی تن در دهد . انسان در جمع به درجه ی نادانی سقوط می کند و از هر تلقینی کورکورانه و بدون چون و چرا پیروی می نماید و دست به اقداماتی مخالف عادت و افکار خود می زند . به نظر لوبن ، فرد در میان جمعیت حکم شنی را در میان خرمن شن دارد که باد به میل خود هرجا بخواهد آنرا می برد . )1
اگر جامعه از مردمان رشید ، عالم ، درستکار و با فضیلت تشکیل شده باشد ممکن است جنبش عمومی و حرکت اجتماعی آنان منشاء خیر و خوبی گردد و موجبات رفاه بیشتری را برای مردم فراهم آورد . ولی در جائی که اکثریت مردم افراد نادان ، بی سواد ، فرومایه و بی فضیلت باشند در آنجا حرکت اجتماعی ، اغلب مضر و خطرناک است و می تواند مصائب غیر قابل جبرانی ببار بیاورد .
غوغای اجتماعی مانند بیماریهای ساری خیلی زود دامن گیر همه میشود و قدرت نیرومند اجتماع به طور نا آگاه عموم افراد را به خود جذب میکند و با سرعت به هدف خویش جامه عمل می پوشد ؛ تنها افراد بسیار قوی و نیرومند ممکن است شخصیت خود را حفظ کنند و خویشتن را از جریانهای مخرب و نامطلوب برکنار نگاه دارند .

در جنبش های لجام گسیخته ، افراد متجاوز از فرصت اجتماع مردم ، سوء استفاده می کنند و در میان موج جمعیت به طور ناشناس خسارات و ویرانیهائی را ببار میآورند و به جرائم و جنایاتی دست می زنند و سرانجام چون شناخته نمی شوند مورد تعقیب کیفری و مجازات قانونی قرار نمی گیرند . ( افراد در میان جمعیت دستخوش احساسات خودخواهی و خصومت می گردند و جمعیت به آنان اجازه می دهد که عنان این احساسات را از دست بدهند . از خصوصیات مهم جمعیت خود پسندی و عقیده ی جزمی یا قطعی به حق خود است و در زیر پرچم همین عقیده و ایدآلیسم ، جمعیت حاضر است هر آنچه را در سر راه خود می یابد نابود کند و بر افکار و آرمانهای خودش لباس عمل بپوشاند . ) در میان گروهی از افراد که دارای هدف مشترکی هستند فرد ! قدرتی احساس می کند که در حال تنهایی فاقد آن است . گذشته از این جزء ، گروهی بودن موجب ناشناختگی و در نتیجه موجب عدم مسئولیت است ، بنابراین عضو یک جمعیت از قید و بند هر گونه بازرسی خویشتن را آزاد می داند و بدون توجه به عواقب کار برای مبادرت به هر گونه اقدامی آماده می گردد . گذشته از این در گروهی که دارای هدف مشترکی باشد نیروی تلقین فوق العاده قوی است و این کیفیت موجب بروز وضعی می گردد که یک فکر با حس تلقین شده به سرعت افراد جمعیت را فرا میگیرد .
افرادی که دارای شخصیت بسیار نیرومند باشند و بتوانند در مقابل نیروی تلقین مقاومت ورزند و بر خلاف امواج شنا کنند بسی نادرند و منتهی کاری که بتوانند انجام دهند آن است که عقاید دگری اظهار دارند و تفرقه ای ایجاد کنند و از همین طریق ، جمعیت ها در بسیاری از موارد از مبادرت به اقدامات ظالمانه و وحشیانه خودداری کرده اند . خلاصه آنکه فرزندان بشر از زمان ولادت تا پایان دوران بلوغ همواره تحت تاثیر خانواده و آموزشگاه و کوی و برزن هستند و در این سه محیط سازنده و نیرومند ، شخصیت خوب یا بدشان پآیه گذاری می شود و به صفات پسندیده یا ناپسند متخلق می گردند و در آغاز جوانی که وارد اجتماع میشوند بر اساس تربیت هایی که در آن سه محیط آموخته اند با مردم میآمیزند و با همان صفات و خلقیاتی که فرا گرفته اند با جامعه سازش می کنند . متاسفانه در جهان کنونی یعنی دنیای صنعت و ماشین ، روشهای اجتماعی به سرعت عوض میشود و آداب و رسوم عمومی در مدت کوتاهی تغییر شکل میابد و در خلال این تحولات سریع تکنولوژی و ماشینی چه بسیار نارواها در نظر مردم روا میشود و رواها ناروا می گردد.