عوامل موثر بر قصد جابه جایی و ترک شغل کارکنان

25 آذر 1401 - خواندن 7 دقیقه - 3392 بازدید

منابع انسانی یکی از حیاتی ترین و با ارزش ترین منابع و دارایی های هر سازمانی است که با مدیریت صحیح آن، سازمان در مقایسه با سازمان های دیگر به مزیت رقابتی نیز خواهد رسید. مقصود از مدیریت منابع انسانی سیاست ها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبه هایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد. عوامل زیادی بر عملکرد منابع انسانی و کارکنان در هر سازمان تاثیر می گذارد که این عوامل از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است. تلاش برای بهبود عملکرد کارکنان در سازمان ها به روش های مختلفی انجام می شود. به عنوان مثال از طریق ارائه پاداش خوب، آموزش، محیط کاری مساعد، انجام آموزش و آموزش موثر، انتظار می رود که هر یک از کارکنان بتوانند رضایت خود را کسب کنند و متعهد به تکمیل عملکرد باشند. اما اگر این تلاش توسط سازمان انجام نشود، بر پیشرفت تک تک افراد در سازمان تاثیر منفی خواهد داشت. این اثر بر تمایل کارکنان برای جابه جایی یا ترک شغل از سازمان تاثیر می گذارد.



قصد جابه جایی و ترک شغل حرکتی در حد عضویت یک سازمان است. نقل و انتقالات کار، در این مورد، گردش داوطلبانه قابل اجتناب و گردش داوطلبانه غیرقابل اجتناب است. شدت جابه جایی، تمایل یا قصد کارکنان برای جستجوی آگاهانه جایگزین های شغلی دیگر در سازمان های مختلف است. با توجه به توضیحات می توان نتیجه گرفت که شدت ترک شغل، تمایل یا وجود یک برنامه فردی برای ترک سازمانی است که در آن زمان کار می کند؛ در واقع شدت ترک شغل میزان تمایل کارمند برای ایجاد ترک شغل از سازمان خود را اندازه گیری می کند. هر چه تمایل کارکنان به ترک سازمان بیشتر باشد، ترک شغل واقعی در سازمان بیشتر می شود. ترک شغل بیشتر به معنای نرخ جابه جایی بیشتر کارکنان است که به سازمان ضرر جبران ناپذیری وارد می کند.اولین گام در پیشگیری از ترک شغل ، جلوگیری از نیت و قصد جابه جایی و ترک شغل کارکنان است . ترک شغل کارکنان موجب وقفه در عملیات سازمان شده و جایگزین کردن افراد برای سازمان پرهزینه و از نظر فنی و اقتصادی نیز نامطلوب است . ترک شغل ، معمولا بدون پیش بینی است و سازمان باید به کمک برنامه آموزشی و توسعه ، کارکنان را برای تصدی شغل های خالی آماده کند. مطالعات نشان داده اند که عواملی مثل استرس شغلی زیاد، محیط کاری نامناسب و حجم کاری بالا می توانند ایجادکننده قصد جابه جایی و ترک شغل در کارکنان باشند.


استرس شغلی از مسائل بسیار حاد کنونی سازمان‎ها است که سلامت جسمی و روانی نیروی کار را به خطر انداخته و هزینه سنگینی را به سازمان‎ها وارد می سازد. استرس شغلی به الگوی پیچیده ای از حالات، وضعیت های احساسی، هیجانی، واکنش های فیزیکی و ذهنی مرتبط در پاسخ به تقاضاها و الزامات خارجی اطلاق می شود که با ایجاد استرس، اثرات خود را نشان می دهند و معمولا با تغییراتی در عملکرد و رفتارهای شخصی همراه است. سطح استرس بالاتر کارکنان، اثر منفی بالاتر نسبت به سایر عوامل بر ترک شغل کارکنان دارد. وقتی از دیدگاه یک کارمند در محل کار به آن نگاه کنیم، قصد جابه جایی و ترک شغل تاثیر منفی دارد، با این استدلال که استرس زیاد ایده های خلاقانه آنها را از بین می برد و غنی سازی توانمندی شغلی را کاهش می دهد. کارکنان با سطوح استرس بالا نمی توانند وظایف و مسولیت های خود را به درستی انجام دهند که به نوبه خود تاثیر نامطلوبی بر بهره وری آنها و عملکرد سازمان می گذارد.


محیط کاری نقش مهمی در حفظ کارکنان دارد. محیط کار مناسب به عنوان ساختار درون سازمانی، به برداشت های کارکنان از میزان رضایت درون محیط کارشان توجه دارد. طبق بررسی های انجام شده هم در سطح انفرادی و هم در سطح سازمانی، محیط کاری کاملا پایه ای بوده و دربردارنده عواملی مانند انگیزش، اطلاعات، سیاست ها و خط مشی ها و تمرین های ایمنی است. در واقع محیط کاری مکانی است که کارکنان در آن فعالیت های خود را انجام می دهند که می تواند اثرات مثبت و منفی را برای کارکنان به همراه داشته باشد؛ تا به نتایج خود دست یابند. محیط کاری مساعد تاثیر خوبی بر تداوم اشتغال کارکنان خواهد داشت، درحالی که محیط کاری کمتر مساعد تاثیر منفی بر تداوم اشتغال کارکنان خواهد داشت. لذا روابط مستقیم و غیرمستقیم ویژگی های محیط کاری با قصد جابه جایی و ترک شغل مورد تاکید قرار گرفته است.


حجم کاری به دلیل فشار زیاد می تواند تاثیر منفی بر سلامت کارکنان داشته باشد به طوری که بسیاری از کارمندان تصمیم به تغییر شغل و جابه جایی از سازمان را می گیرند. آنچه مسلم است خدمت اداری با ساعات کاری و حجم کاری زیاد، و خدمت شیفتی در بازه زمانی طولانی و مستمر، موجب وارد آمدن صدمات روحی و جسمانی شدیدی به کارکنان می شود و البته ساعات کاری زیاد در خدمت شیفتی کارکنان روندی تزایدی به بروز صدمات و فشارهای روانی کارکنان می بخشد که تداوم این وضعیت قصد جابه جایی و ترک شغل کارکنان را افزایش می دهد. از طرفی اگر حجم کاری آنها کمتر از حجم کاری استاندارد باشد، تنبلی را برانگیخته و فرصتی را برای آنها فراهم می کند که بیکار بمانند و در فعالیت های غیرمولد مانند سیاست های گروهی، با آنها دست بزنند. از سوی دیگر، اگر حجم کار بالاتر از حجم کاری استاندارد باشد، این تمایل وجود دارد که کارمند تحت فشار قرار گیرد. این منجر به مخاطراتی مانند فرسودگی شغلی و خرابی های بعدی و همچنین احساسات بد و نارضایتی می شود و متعاقبا باعث می شود که آن ها کار خود را برای کارهای دیگر در صورت وجود ترک کنند.


قصد جابه جایی و ترک شغل کارکنان از مشکلاتی است که امروزه به عنوان یکی از مسائل چالش برانگیز در سازمان ها مطرح می شود؛ زمانی که قصد خروج یک کارمند از سازمان محقق شود، سازمان دچار مشکلات مالی و غیر مالی فراوانی خواهد شد. داشتن ترک شغل بالا بدترین تصویر یک سازمان را در جامعه نشان می دهد، بنابراین می تواند برای سازمان بسیار مضر باشد. در هر سازمانی مدیران باید بتوانند فضایی را ایجاد کنند که از اجرای وظایف هر فرد در سازمان حمایت شود. بنابراین هر فردی در سازمان می تواند استرس شغلی و فردی را تجربه کند، به ویژه افرادی که کمتر قادر به تطبیق با تفاوت ها و تغییرات با محیط و حجم کاری هستند. فشار استرس شغلی بالا، محیط کاری نامناسب وحجم کاری زیاد موجب افزایش جابه جایی و ترک شغل کارکنان از سازمان و بالا رفتن نرخ جابه جایی کارکنان می شود.