هنر از دید روانشناسی و روانشناختی...Art from a psychologi cal point of view

6 فروردین 1402 - خواندن 12 دقیقه - 1702 بازدید



 در متون تاریخی ، از آنجا که سخن از هنر و " احیانا هنر اسلامی " به میان آمده است بیشترین نظر به نقاشی ، موسیقی ، کاشی کاری ، معماری ، خطاطی ، مجسمه سازی ، و بالاخره به نویسندگی بوده است ، و این بخشهای هنری ، از مظاهر هنر و تمدن اسلامی شمرده شده است . چنانکه " ژوزف ماک کاپ " در کتاب عظمت مسلمین در اسپانیا ، " جرجی زیدان در کتاب تاریخ تمدن اسلام " و سیزده تن از استادان و مستشرقین دانشگاه های انگلستان در کتاب " میراث اسلام " چنین عناوینی را از مقوله های هنرهای اسلامی شمرده اند ، که هویت و ماهیت و شعاع کاربرد هریک از این هنرها ، در مباحث آتی ، در حد توان و لزوم ، مورد تحلیل و ارزیابی قرار خواهد گرفت . و اما اکنون پس از این پیش درآمد ، سخن را از معنی و مفهوم و پایگاه هنر در جامعه آغاز میکنیم : 

 هنر از دیدگاه هریک از آگاهان و دانشمندان ذی ربط ، یعنی عرفاء ، اخلاقیون ، فلاسفه ، مذهب شناسان، الهیون ، روانشناسان و خلاصه ادباء و هنرمندان ؟ دارای معنا و مصادیق مختلفی است ، و بر این اساس محتوی ، ابعاد و فلسفه ی ویژه ای خواهد داشت ، که در زمینه مناسب مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت . از مجموع تعاریف صاحب نظران آنچه را لئون تولستوی : نویسنده و متفکر روسی گفته است شاید مناسبترین و نزدیکترین تعریف به واقعیت باشد .

تولستوی : چنین می گوید ؟ هنر تجلی خارجی احساسات نیرومندی است که ، انسان آن را تجربه و آزمایش کرده است و این تجلی ظاهری بوسیله ی خطها ، رنگها ، حرکات و اشارات و اصوات صورت می پذیرد . وی نیز می افزاید : هنر یک فعالیت انسانی است . و عبارت است از اینکه انسانی آگاهانه و به یاری علائم مشخص ظاهری ، احساساتی را که خود تجربه کرده است را به دید دیگران انتقال دهد . به طوری که این احساسات به دیگران سرایت کند و آنان نیز این احساسات را تجربه نمایند و از همان مراحل حسی که او گذشته است ، بگذرند . سپس به دنبال پذیرش و انتخاب این تعریفها در مورد اهمیت و رسالت هنر اضافه میکند : هنر وسیله ی ارتباط انسانها است برای حیات بشر ، و برای سیر بسوی سعادت فرد و جامعه ی انسانی ، و این موضوع لازم و ضروری است .

( هنر برای هنر ):! 

با توجه به تعریف های یادشده و همانندهای آن ، از سوی هنرشناسان و دست اندرکاران ، هنر دو گونه برخورد و تلقی دارد ، هنر برای هنر ، و هنر به عنوان وسیله و عهده دار یک رسالت . در مورد تفسیر هنر برای هنر ، اگرچه این " تز " به ظاهر طرفداران نسبتا زیادی دارد ، و بسیاری این شعار را میدهند ، و غوغا بپا می کنند ! اما در واقع چنانکه اشارت رفت ، عموما این معنی از مرحله ی شعار تجاوز نمی کند، و در واقع تعداد طرفداران این " تز " شاید به طور درصد از شمار انگشتان تجاوز نکند ، و افراد زیادی در پشت این ماسک ، و با ارائه ی این شعار خواسته و یا خواسته های دیگری را جستجو می کنند ، که بیشتر جنبه مادی دارد و اتفاقا از سوی همین گروه است که ، کیان هنر ، به ابتذال و نشیب کشیده شده است ! چنانکه نوشته اند : هنر را هنرمندان بزرگ تاریخ و هنرمندان عصر ما ، منحرف کرده اند و به ابتذال امروزی رسانده اند . و اما " رسالت هنر " در مورد پیام و رسالت هنر ، گرچه منظور ما از این عنوان ، مفهوم و ابعاد گسترده فرهنگی و انسانی آن است ، اما بهتر است این معنی را در سطح وسیعتری برسی کنیم و از پیام و رسالت هنر برای انسان رنج کشیده ی امروز سخن بگوئیم که هنر همچون بسیاری از مواهب و پدیده های جهان هستی ، وسیله ای و راهی است برای رسیدن به هدفهای متعالی و برتر که انسانها در زندگی خواهان آن هستند ، چنانکه تاریخ هنر این معنی را به اثبات رسانده است . 



اما متاسفانه در دنیای امروز ، برخی هنر را وسیله ی کسب شهرت و نردبان صعود به قلعه ی مقام قرار داده اند ، بعضی از این کانال ، دستیابی به اهداف سیاسی را در نظر داشته اند ، برخی از این راه خواسته های فکری و فرهنگی خویش را در یک جامعه و یا جوامع مختلف گسترش داده اند . و سرانجام برخی هم بدین وسیله برای دست یافتن به بازار تجارت و سرمایه و سود ، این نیروی فعال و خلاق را بکار گرفته اند و آن را از پویایی و شکوفایی انسانی ، به پستی و زبونی کشیده اند ! طبیعی است که چنین بهره گیریهای ناروا ، بر دامن هنرمند لکه ی تباهی و بر جان هنر فاجعه ی دردناکی است ، که روح عرفانی و ظرافت طبع و نازک خیالی هنرمند و نیز آرمانهای بلند و انسانی او را میمیراند و به هر حال چرخ مهیب سیم و زر ، استعداد و شکوفایی او را خورد میکند ، و احیانا به پوکی و پوچی سوق می دهد ؟ و اینجاست که قهرا هنرمند از اوج عظمت به گود ذلت سقوط مینماید ! و اینجاست که در پرتو چنین تضاد عظیمی که میان روح و آمال هنرمند و بازار تقاضای هنری وجود دارد این هنر برای او و جامعه ، فاجعه ایجاد میکند و لکه ننگی بر چهره ی انسانی آن جامعه نقش می بندد،! که حتی جامعه های غربی نیز با آن همه آلودگی مادی و فساد سرمایه داری ، گاهی چنان ضربه میخورد که آثار شوم این تضاد را بارها در جراید و مطبوعات دیده ایم و شنیده ایم . " کاراگانوف " نویسنده آمریکایی گفته است : تجربه هنر امروز نشان میدهد ، که تلاش هنرمندان ، در جهت مسخ واقعیات است ! آری هنگامی که هنر ، این سلاح ظریف و برنده از نیام خویش به طور ناشیانه و مجنونانه خارج شد ، و در دست سوداگران مال و ثروت قرار گرفت ، به دنبال آن تباهی و مفاسد دردناکی جوامع بشری را می آلاید و روزگار انسان زدائی فرا می رسد . روشن است با انسان زدایی ، در اجتماعات راه همه ی زشتی ها ، در مسیر انسان گشوده می گردد و کار بدانجا می رسد که در همان غرب ، نویسنده ای مانند کاراگانوف فریاد برمیآورد که : در جریان انسان زدایی که صفات انسانی از بین می رود ، زوال حسن زیبایی و رشد سلیقه های خورده بورژوائی ( petite bourgeoisie ) که مترادف با ابتذال است ، جای عمده ای دارد و فرهنگ عمومی در دست سوداگران ، تنها حربه ای بر ضد بشریت نیست بلکه حربه ای است که، با پیشرفت اجتماعی و هنر سر تعارض دارد...و محافل باصطلاح هنری آمریکا ، شیوه مرسوم در هنر " بورژوازی " را با قانون تجارت درآمیخته اند ، و این قانون با این جمله بیان می شود " پول بو ندارد به این معنی که پول را میتوان و بایستی از هر طریقی بچنگ آورد و نحوه تحصیل آن هیچ اهمیتی ندارد . آری در این رهگذر است که در جوامع سرمایه داری ، نه تنها هنر که شاخه مهمی از فرهنگ جامعه است ، بلکه کل فرهنگ و صنعت برای رسیدن به منافع تجاری و سلطه جوئی و سیاستهای مسموم و ضد انسانی وسیله خطرناکی می گردد ، و طبیعی است که قیود معنوی و موازین انسانی ، در چنین جوامعی چه سرنوشت شومی را به دنبال خواهد داشت . روزنامه کیهان نوشته است : این یکی ازخصوصیات آمریکایی است که هر چیزی را وارد تجارت یا صنعت میکند ، آموزش ، فرهنگ و هنر ، سیاست ، ماریجوانا ، جنایت ، مسائل منافی عفت ، همجنسگرایی ، جنگ و دیگر مسائلی که از این قاعده مستثنی نیستند... بنابراین در جوامعی که هنر به عنوان یکی از عظیمترین پایگاه های فرهنگی در آن مطرح است ، تا کنون از هنر تلقی مادی داشته و این برخورد با تعریف " لئون تولستوی " که هنر را وسیله ارتباط بین انسانها ، برای حیات بشر و برای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه ی انسانی میداند ، منافات و تناقض چشمگیری دارد . اینجاست که هنرمند با وجدان متعهد بویژه در جامعه ی اسلامی امروز باید تاروپودهای عنکبوتی تقلید غربی را از جان و فکر بگسلند ، و هنر را از اسارت و ابتذال مرگبار که با آن دست بگریبان است نجات بخشد . تا این قدرت عظیم و خلاق راه طبیعی خویش را باز یابد و در مسیر راستین خویش به جریان افتد و به هدف واقعی خود که عبارت است از ، رشد آفرینی ، هدایتگری و سازندگی راه یابد و مژده آور راستین برای بشریت کنونی باشد .


مسئولیت هنرمند :

برای این منظور ، هنرمندی که می خواهد مسئولانه وارد میدان جامعه شود ، و هنر متعهد بیافریند ، ضروری است در مراحل ذیل خود را تا حد زیادی با سلاح علم و آگاهی مجهز سازد .

1- مفاهیم انسانیت را با همه ابعاد و اسرار ، و با همه محتواهای پربار و شکوهمند، تا آن حدی که برای درک خلاقیت هنری وی نقش مستقیم و اساسی دارد بیآموزد و باز شناسد .

2- ویژگیهای حیات بشر را در مراحل مادی و معنوی ، و فلسفه آن را با توجه به یک بینش سالم و صالح اعتقادی اجتماعی نیک درک کند .

3- سعادت انسان را که در تعریف هنر ، به عنوان هدف هنر بیان گردید ، و خواسته ای است که همه برای آن تلاش می کنند ، با همه ی مفاهیم معنوی و انسانی مورد مطالعه و شناخت قرار دهد .

4- بر خلاف برداشت غلط و یک بعدی دنیای متمدن امروز ، که تا کنون از نردبان هنر برای دریافت منافع فردی ، حب ذات ، حب مقام ، و سرانجام برای ارضاء شهوتهای فردی و مادی تلاش میکند ، هنر را در جهت رشد و مصالح سعادت فرد و جامعه بکار گیرد . با توجه به چنین شناخت هایی است که هنرمند راه راستین خود را باز میابد و با تعهد و مسئولیت هم آغوش می گردد و دارای رسالت و قداست می شود . و بدین خاطر است که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تاکید می کنند " باید هنر به عنوان رساترین زبان ، برای انتقال ایده های شریف مورد توجه باشد ، و تشویق هنرمندان متعهد جامعه ی اسلامی و نیز پرورش هنرمند ، یک اقدام اساسی تلقی گردد "

استاد محمد تقی جعفری ( ره ) می نویسد : تا کنون احساس لزوم آموزش و تربیت انسانی ، از نمودهای هنری برای اکثریت مردم یک تکلیف و احساس ضروری تلقی نشده است و این به عهده مسئولان و مربیان جامعه است که با تعلیم و تربیت صحیح ، ضوابط یک نمود و هنری سازنده و طرز برداشت و بهره برداری نمودهای هنری را در مراحل مختلف موقعیت های گوناگون مردم ، از نظر شرائط ذهنی ، در مجرای آموزش قرار بدهند .


هنر اسلامی : نویسنده مسئول سعید کیوانپور 

منابع : نشریه پاسدار اسلام

یادداشتهای صادقی اردستانی