امیرحسین زمردیان
4 یادداشت منتشر شدهتوانمندسازی اجتماعی افراد دارای معلولیت
بر اساس آمار سازمان ملل متحد حدود ۱۵ درصد از جمعیت جهان ( تقریبا یک میلیارد نفر) دارای انواع مختلفی از معلولیت هستند که آنان را به پرتعداد ترین اقلیت دنیا تبدیل کرده است. از بین جمعیت افراد دارای معلولیت تنها ۲۰ درصد در کشورهای توسعه یافته و ۸۰ درصد باقی در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند. همچنین در کشورهایی که نرخ امید به زندگی افراد به بالای ۷۰ سال رسیده است هر شخص به طور متوسط ۸ سال از عمر خود را همراه با ناتوانی می گذراند، که یادآور این نکته بسیار مهم است که حتی افرادی که دچار معلولیت های مادرزادی و یا ناشی از تصادفات و بیماری هم نیستند با افزایش سن و کهولت به احتمال زیاد دچار یکی از انواع ناتوانی ها خوهند شد. این موضوع نشان می دهد که معلولیت یک معضل فراگیر انسانی، اجتماعی است که باید با دید روشن و آگاهی به چاره آن پرداخت و البته یکی از بهترین و آزموده شده ترین راه ها برای حمایت از افراد معلول استفاده از روشهای توانمندسازی است.

به ساده ترین بیان ممکن، توانمندسازی یعنی بدست آوردن کنترل بر زندگی. یعنی این که فرد بتواند در امور عمده و کوچک زندگی خویش به استقلال تصمیم بگیرد و همچنین بتواند آن تصمیمات خویش را پیگیری و اجرا کند. بر این مبنا توانمندسازی اجتماعی افراد دارای معلولیت به این معناست که جامعه و اجتماع به عنوان یک ساختار کلی فرایندهایی را ایجاد کرده و گسترش دهند که افراد دارای معلولیت این امکان را بیابند که برای زندگی خود تصمیم گرفته و آن تصمیمات را اجرا کنند. برای این که این مهم تحقق یابد باید ساختارهای حقوقی و عرفی ،هنجارها و کنش های فردی به گونه ای بازتعریف و نوسازی شوند که فرصت های برابر را برای افراد دارای معلولیت ایجاد کنند.
این توضیح لازم است که پیشنهادهای ارایه شده در این نوشتار حاصل ساعتها گفتگوی مستقیم با اعضای کانون های سلامت افراد دارای معلولیت شهر تهران در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بوده است که به عنوان تسهیلگر در خدمت این بزرگواران بوده ام. اطلاعات آماری و بخش دیگری از پیشنهادات البته از منابع معتبر اینترنتی همانند وبسایت سازمان ملل متحد ترجمه شده است. دیگر آنکه اگر اجتماع افراد دارای معلولیت به عنوان بزرگترین اجتماع اقلیت کشور کمترین میزان ظهور در فضاهای اجتماعی چه بصورت حضور فیزیکی در مکانهای عمومی و چه درفضای مجازی را دارد به این دلیل است که جامعه هنوز نسبت به این موضوع بسیار مهم حساسیت لازم را نشان نداده و راه را برای حضور این اقلیت هموار نکرده است. برای بهبود این شرایط بخشی از کارهایی که جامعه می تواند انجام دهد تا فرصت لازم را برای توانمندسازی و حضور پررنگ و مفید افراد دارای معلولیت در اجتماع فراهم و استفاده مثمر از قابلیت ها و توانایی های آنها را ممکن سازد به شرح زیر است.
دسترسی به شغل و استقلال مالی
از مهمترین عواملی که باعث توانمندسازی افراد دارای معلولیت در جامعه می شود داشتن شغل مناسب با درآمد متعارف و منصفانه است. کار کردن به انسان دارای معلولیت مانند هر فرد دیگری احساس هدف داشتن در زندگی می دهد و فشار روانی حس سربار بودن را تاحد زیادی کاهش می دهد. با ایجاد موقعیت کار برای یک فرد دارای معلولیت، می توانید به او این امکان را بدهید که در روند جامعه مشارکت کند و همچون یک عضو مفید در سرنوشت و پیشرفت جامعه تاثیرگزار باشد ، نتیجه مستقیم آن افزایش حس اعتماد به نفس و البته کسب مهارت های بیشتر ارتباطی - اجتماعی است.
نکته بسیار مهم در اشتغال افراد دارای معلولیت این است که دستمزد این افراد منصفانه تعیین شود و به بهانه معلولیت نباید حقوق آنها از میزان متعارف جامعه و همچنین همکارانشان کمتر باشد، به دیگر بیان معلولیت نباید باعث ایجاد تبعیض و استثمار در کسب و کار شود و این موضوع باید از طرف نهادهای مربوط و جامعه به دقت مورد توجه قرار بگیرد. داشتن شغل و استقلال مالی اضافه بر اثرات مثبتی که برای شخص دارای معلولیت دارد، فشار مالی را بر خانواده های آنان کاهش می دهد و همچنین می تواند جلوی بسیاری از آسیب های احتمالی همانند تکدی گری و اعتیاد را بگیرد.
فراهم کردن شرایط استقلال جسمانی
فراهم آوردن محیطی که در آن فرد دارای معلولیت بتواند بیشتر و یا حتی همه کارهای روزانه خودش را به تنهایی و بی نیاز از کمک دیگران انجام دهد یکی دیگر از کارهایی است که می تواند اثر مثبت و قابل توجهی بر توانمندسازی افراد دارای معلولیت بر جای گزارد. در این راستا مواردساده و در عین حال نادیده گرفته شده ای مانند به راحتی به رختخواب رفتن و خارج شدن از آن و استفاده آسان و مستقل از دستشویی و همچنین آشپزخانه در ایجاد احساس استقلال یک فرد دارای معلولیت بسیارمهم است.
وقتی فرد احساس می کند که می تواند بیشتر امور روزانه خود را را به تنهایی و بدون نیاز به کمک دیگری انجام دهد، احساس قدرت زیادی می کند. همچنین می توان به او انجام مسئولیت های روزانه ای مانند پخت و پز، شستن، مرتب کردن رختخواب یا اتو کردن را واگذار کرد و بدینوسیله استقلال جسمانی فرد را ارتقا داد.
تقویت استقلال ذهنی و خودباوری
ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در میان افراد دارای معلولیت بسیار مهم است. یک راه عالی برای پرورش شخصیت و رشد استقلال این است که اجازه دهید آنها از کودکی دوستان خود و سرگرمی هایی را که می خواهند در اوقات فراغت خود انجام دهند را انتخاب کنند. این تصمیم گیری های ساده و ابتدایی راه را برای گرفتن تصمیمات بزرگتر بعدی در مورد شغل و انتخاب همسر و سایر موارد عمده هموار و به مرور اعتماد به نفس لازم برای پیوستن به جامعه را ایجاد خواهد کرد.
عضویت در شبکه حمایت اجتماعی
انسان موجودی اجتماعی است و در تمام طول دوران زندگی خود نیازمند شبکه اجتماعی متشکل از دوستان، اقوام و آشنایان است که آنها را حمایت کند. وقتی یک فرد دارای معلولیت دارای یک شبکه پشتیبانی قابل اعتماد باشد، احساس رضایت و شادکامی در وی افزایش می یابد. این شبکه اجتماعی می تواند از افرادی که دارای شرایط مشابه هستند تشکیل شده باشد و یا اینکه صرفا از دوستان معمولی و یا اعضای خانواده متشکل شده باشد، در هر صورت ایجاد این ارتباطات اجتماعی را باید جدی گرفت و و شرایط تعامل افراد دارای معلولیت در اجتماع را فراهم کرد.
البته باید این موضوع را در نظر داشت چه در بین اعضای خانواده و چه در بین جمع دوستان درک تفاوت بین حمایت از یک فرد معلول با کنترل کردن اوبسیار مهم است. اولی قدرت بخش است و احساس استقلال را در آنها افزایش می دهد در حالی که دومی محدود کننده است و هرگونه احساس توانایی در انتخاب را کاهش می دهد. بنابراین اطرافیان وی باید با دقت مرز بین پشتیبانی و کنترل را بشناسند و رعایت کنند؛ به عنوان یک راهنمای ساده برای تمایزگذاری می توان گفت که در پشتیبانی از فرد دارای معلولیت حمایت می شود تا به تصمیمات و اهدافی که خود او در نظر گرفته است دست یابد اما در کنترل برای زندگی او تصمیم گرفته می شود.
افزایش سهم افراد دارای معلولیت در نهادهای حاکمیتی
از شیوه های اصلی رفع تبعیض و توانمندسازی گروههای حاشیه ای جامعه این است که آنها در نهادهای قدرت شریک شوند. بر همین اساس یکی دیگر از عواملی که می تواند نقش بسیار مهمی در توانمندسازی افراد دارای معلولیت داشته باشد عضویت انها در شوراهای محلی، نمایندگی مجلس، وزارت و سایر نهادهای حاکمیتی است. حضور افراد دارای معلولیت در چنین نهادهایی همچنین می تواند به ایجاد و نظارت بر قوانین و مقرراتی منجر شود که موقعیت این افراد را در جامعه ارتقا می بخشد. تفاوت بین اثر بخشی و دقت مقرراتی که دیگران برای افراد دارای معلولیت وضع می کنند با قواعدی که خود این افراد می توانند با مشارکت مستقیم خود در ساختار حاکمیت وضع کنند بسیار زیاد است، چون این افراد درک بی واسطه ای از نیازها و شرایط حاکم بر خود و همچنین موانع پیش روی خود دارند.
نقش رسانه در توانمندسازی افراد دارای معلولیت
رسانه ها نقش بسیار تعیین کننده و مهمی در توانمندسازی ذهنی افراد دارای معلولیت دارند. بدین صورت که هم در مورد افزایش احترام اجتماعی این افراد می توانند موثر باشند و هم از طرف دیگر می توانند برای آنها مشکل آفرین باشند. به عنوان مثال یکی ازسیاستگذاری هایی که می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و همچنین احترام اجتماعی به افراد دارای معلولیت شود گنجاندن خدمات تاریخی و زندگی نامه نخبگان آنها در رسانه ها و یا فراتر از آن در کتابهای درسی و یا برگزاری کنفرانس ها و برنامه هایی برای معرفی آنهاست. آموزش اجتماعی برای جذب ، پذیرش و احترام به حقوق افراد دارای معلولیت از دیگر فعالیت هایی مثبتی است که رسانه می تواند بر عهده بگیرد. همچنین تاکید بر توسعه امکاناتی همانند محل پارک مخصوص، رمپ ها و بالابرها و استفاده از وسایل حمل و نقل شهری برای برخورداری جامعه از ظرفیت ها و توانایی های افراد دارای معلولیت ضروری است. رسانه می تواند کمک کند تامردم باید به این آگاهی برسند که در صورت جدی نگرفتن حق معلولین در استفاده از خدمات شهری ویژه آنها ، به شکل سیستماتیک این افراد را از حضور در جامعه منع می کنند.
از طرف دیگر اما رسانه می تواند نقش بسیار مخربی در تصویر و توانمندی افراد دارای معلولیت نیز داشته باشد. استفاده از این افراد در نقش های کمدی و سعی در خندیدن یا ایجاد احساس ترحم به موضوع معلولیت همگی ازمواردی هستند که نقش تخریبی دارند. متاسفانه به دلیل عدم آگاهی و توجه ،بعضا حتی در رسانه های تصویری مشاهده شده است تا معلولیت فرزندان را به گناه والدین مربوط کرده اند که این کار تاثیر بسیار مخربی بر ذهن این افراد بر جای گذاشته است و همچنین باعث ایجاد فشار بر خانواده آنها شده است.
پرداختن به معلولان در پویش های طبقه متوسط
جامعه ایران به ویژه طبقه متوسط در سالهای اخیر به روشنی نشان داده است که قابلیت چشمگیر و پر فایده ای در نقد رفتارهای خود و تغییر و ترمیم آنها دارد. به عنوان چند مثال روشن کاهش و سپس حذف شدن جوک های قومیتی از فرهنگ طبقه متوسط، باز اندیشی در رفتار با طبیعت و حیوانات ، احترام به تنوع فرهنگی و اعتقادی و همچنین تلاش در جهت رفتار بهتر با مهاجران افغانستانی از دستاوردهای طبقه متوسط است که پس از نقد درونی به ویژه در شبکه های اجتماعی حاصل شده است. در این بین اما پرداختن به مسایل و مشکلات افراد دارای معلولیت هنوز در مرکزیت پویش های فکری طبقه متوسط قرار نگرفته است. به نظر می رسد لازم است که خود افراد دارای معلولیت شروع کننده و طرح کننده مسایل مربوط به اجتماع خود در فضای مجازی باشند و جامعه را دعوت کنند تا راههای تعامل مثبت و رفتارهای صحیح در برخورد با معلولین را بیاموزد و بیاموزاند.