نظم جدید جهانی در جهان پساکرونا
تغییرات جهان پس از پاندمی کرونا
«واقعیت این است که جهان پس از ویروس کرونا، هرگز مانند قبل نخواهد بود» (1) بیماری کرونا در ابتدا یک اپیدمی شناخته می شد ولی با سرایت جهانی به «پاندومی» تبدیل شد. تجربه ای که جهانیان را در شرایطی بسیار خاص قرار داد؛ اینکه هیچ فردی از گزند آن در امان نخواهد بود و تمامی افراد با طبقات اجتماعی- اقتصادی متفاوت در خطر ابتلا هستند؛ به تعبیر هابرماس این احساس ناامنی اگزیستانسیالیستی (2) در تاروپود زندگی انسان تنیده شده و اخبار و حجم بالای اطلاعات منتشره در رسانه های جمعی و فضای برخط به شکل بی سابقه ای ذهنیت انسان ها را درگیر ساخت و موجب شد تا در صورت توقف زنجیره انتشار نیز تا سال ها این امر در حافظه جمعی جهانیان نقش ببندد. از این روست که بایستی تحولی عظیم در ساختار جهانی متصور شود و برهه پساکرونا را شاهد باشیم.
نظر به شرایطی که در زمان پاندومی در جهان حاکم شد، استراتژی فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه، تنها راه جلوگیری از انتشار تلقی شد و به طور گسترده در تمامی جوامع لحاظ گردید. این امر در سطح فردی موجب شد تا با «خودکنترلی» وسواسی هر چه بیشتر، روابط و مناسک بشری شکلی دیگر به خود گیرد و نوعی احساس «غریبه گی خودخواسته» ایجاد گردد و به تبعیت از پاراودوکس گئورگ زیمل در تیپ «غریبه» (3)، انسان با وجود نزدیکی و عضویت در گروه و اجتماع، خود را از گروه دور و از حضور در آن خودداری می کند (تشدید فردگرایی). تصور می شود در آینده نیز آثار روزهای کرونایی و بی اعتمادی افراد به یکدیگر (به دلیل ترس زمینه ای از ابتلای به امراض ناشناخته) در ذهنیت بشری ریشه کند. از طرفی با عدم حضور فیزیکی، میدان برای فعالیت مجازی افراد بیش از پیش فراهم شد و ارتباط مجازی به عنوان بخش جدایی ناپذیر روزهای کرونایی، نوعی عادت واره بدل گردید و به صورت مجازی روابط و فعالیت های اقتصادی، آموزشی و ... خود را سامان دهند. این امر در برهه پساکرونایی وابستگی انسان را به فضای مجازی بیشتر خواهد کرد و گمان می رود که شیوه زندگی انسان ها بیش از پیش به فضای مجازی وابسته گردد؛ یعنی چیره گی امر مجازی بر امر واقع.
در سطح ملی و شیوه حکومت داری نیز دولت ها هر چند تاکنون از دخالت عریان در زندگی شخصی اتباع خودداری می کردند، اکنون فرصت یافتند تا با اعلام «وضعیت استثنایی»[1]به تعبیر آگامبن، در تمامی سطوح زندگی فردی و اجتماعی حضور و دخالت کنند. با به کارگیری تمامی ابزارهای قانونی و غیرقانونی، حتی قوای قهریه، انتشار بیماری را متوقف سازند؛ دخالت دولت ها اگرچه توجیه عقلانی داشته باشد ولی در جهان پساکرونایی می تواند زمینه را برای کنترل هر چه اجتماعی و وضع قوانین سرکوبگرانه فراهم و به جهانی پلیسی تر منجر گردد. آنچنان که در بیشتر کشورها با ایجاد سامانه های پایش هوشمند سلامت و فاصله گذاری، استعاره سراسربینی[2] فوکو را بهخوبی بازگو می کند؛ آنجا که انضباطی شدن شهر و ساکنانش طی همه گیری طاعون را توصیف می کند (4). از سویی بیشتر کشورها به بهانه حفظ کشور از ورود بیماری در روابط میان کشوری نیز با وضع قوانینی همانند منع پرواز، منع تجارت و مسافرت و ... ، به نوعی ناسیونالیسم کاذب متوسل شدند و تنها با تمرکز بر کشور خود، از ابراز نوع دوستی به سایر کشورها نهایت امتناع را ابراز می کنند. در نهایت اینکه دولت ها فرصت یافتند تا درصورت لزوم بتوانند در آینده وضعیت استثنایی، ایجاد و قواعدی غیرقانونی را تحمیل کنند.
منابع
1- خبر بر خط (1399). «پیش بینی کیسینجر از جهان پساکرونا: شکست می تواند دنیا را به آتش بکشد». کدخبر: 1373012، منتشره در 17 فروردین 1399، لینک بازنشانی: khabaronline.ir/news/1373012
2- پایگاه خبری تحلیلی اتتخاب (1399). «هابرماس: در مورد کرونا فقط یک چیز میتوان گفت، هیچگاه تا به امروز چنین آگاهی نسبت به جهلمان نداشته ایم». کد خبر: ۵۴۲۱۵۲، منتشره در 25 فروردین 1399، لینک کوتاه بازنشانی: entekhab.ir/002H2O
3- زیمل، گئورگ (1393). فردیت و فرم های اجتماعی. ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران: نشر ثالث.
4- میشل فوکو (1396). مراقبت و تنبیه؛ تولد زندان. ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشر نی، صص ۲۰۸-۲۱۲.
[1]- State of exception
[2]- Panopticism