امید زاهد
51 یادداشت منتشر شدهاسطوره ای بر فراز چرخ (به بهانه ۱۶ دی سالروز تولد گرگعلی خسروی مقدم)
گرگعلی خسروی (1316- 1393 خورشیدی) با مهاجرت خانواده برای کسب و کار به بندر بوشهر و محله دهدشتی آمد. شش ساله بود که با ماندنی ذبیحی در بازار پادویی می کرد. از همان کودکی شیفته دریا شد. در همان ایام با بچه ها کنار بلت (تیغه کنار دریا) بازی می کرد که یک باره در آب دریا افتاد ولی حسین اسکرووالا نجاتش داد، تا گرگعلی بماند. اندام موزون و جثه فرز و چابکش باعث شد در سن 16 سالگی بر کار دریا و دریانوردی مسلط شود. مهارت های فردی و هوشمندی او موجب شد از جاشویی(ملوانی) به سکانی و بعد از آن مدرک ناخدایی لنج دست یابد. البته شغلی که بدون خطر نبود و یک بار در حال سفر به بحرین در خلیج نایبند توفانی درگرفت برخی همراهانش غرق شدند اما گرگعلی جان خودش و جاشویی دیگر را نجات داد. او مدافع حقوق جاشوها هم بود و به کشورهایی مثل کویت، عربستان، قطر، دوبی، بحرین سفر کرد.

او در مسجد محله دهدشتی دمام و شده می ساخت. اشکون زن و غمبر زن مسجد محل بود. شده عظیم الجثه را به تنهایی با خلاقیت خود می چرخاند. در کنار کسب و کار علاقه زیادی به دوچرخه و دوچرخه سواری داشت. او با دسترنج خودش دوچرخه رایلی و سپس هامبر را از دوچرخه فروشی های شهر کرایه می کرد و مشغول انجام حرکات و عملیات های ابتکاری و خلاقانه می شد. استعداد عجیبی داشت به طوری که از روی بلت و لب دریا با دوچرخه عبور می کرد. در زمین فوتبال قدیم بوشهر جای پاساژ آزادگان تمرین می کرد و رهگذران او را به تماشا می نشستند و مردم شهر هم او را تشویق می کردند. او تک چرخه های یک تا پنج متری را طراحی و به دست خودش می ساخت و برای تمرین نیاز به فضای بیشتری داشت که این هم با اسکان در خانه ای در محله شکری که متعلق به خانواده حق پرست و دارای حیاط بزرگی بود، مهیا شد. او در حیاط همان خانه تمرین خود را بر روی طناب با ارتفاع هفت متر و به طول هشت متر شروع کرد. چه بسیار سقوط می کرد و به جراحت دست و پا و شکستگی دچار می شد اما شور و عشق او به این کار او را وادار می کرد همچنان به کارش ادامه دهد. در عین حال او هم نان آور خانه بود و هم می خواست با عشق و علاقه به کارش بپردازد.

سال 1349 یک گروه نمایش آکروباتیک از هند به بوشهر آمدند و برنامه اجرا کردند و گرگعلی هم در محل اجرای آنها به نمایش کارهای جالب خود پرداخت که مورد توجه و دعوت این گروه هندی قرار گرفت. راه رفتن بر روی طناب و تردستی های او همه را متحیر می کرد. در باشگاه نیرومند با حمایت و پشتیبانی زنده یاد احمد پورصباغ مشغول به تمرین بود. پورصباغ برای آشنایی بیشتر او با دوچرخه سواری در سفر به تهران او را به همراه خود برد. در مناسبت های مختلف در شهر بوشهر و اطراف دعوتش می کردند و مورد تجلیل و تشویق از سوی فرماندار، ریاست فرهنگ و تربیت بدنی قرار می گرفت. حتی از طرف تربیت بدنی خانه ای به او دادند و مدتی در آنجا ساکن بود اما به دلایلی شرایط برای خانواده اش مناسب نبود که پس از چندی آنجا را ترک کرد.
در ادامه زندگی این هنرمند اعجوبه، با همراهی فرزندانش سیرک برادران خسروی را مدیریت می کرد. در اواخر عمرش، در حالی که در قسمت های گردن و پا دچار اختلال حرکتی و نوعی گرفتگی و شاید فلج شده بود و اختیاری نداشت، روزگار می گذرانید. شادی بخش محافل و مجالس و برنامه های اوقات فراغت مردم در دهه های سی و چهل و پنجاه، اکنون خود اوقاتش به تلخی سپری می گشت. در اوج بی وفایی زمانه، ستاره اسطوره ای ورزش بوشهر که نشان او تک چرخه بود و بر فراز چرخ می نشست و جولان می داد، به وادی فراموشی سپرده شده بود. بیشتر در بستر بیماری بود. تا اینکه در اسفند 1393 رخ در نقاب خاک کشید.
علی اکبر حق پرست در اوج رنجوری و بیماری گرگعلی مرتب به دیدارش می رفت که منجر به نگارش کتاب «برفراز چرخ» نشر شاملو در سال 1399 شد که شرحی از زندگی و خاطرات پرماجرا و جالب و مهیج چهره ناشناخته اسطوره ورزشی بوشهر گرگعلی خسروی از زبان دوستان و آشنایان از جمله احمد پورصباغ، ماندنی ذبیحی، محمد علی درویشی، سیاووش خوشابی و... است. ناصر خسروی فرزند گرگعلی راه پدر را در پیش گرفته و بر فراز چرخ یاد پدر را زنده نگه داشته است.