بلاغت شناسی یا زیبایی شناسی ادبی (A.V.G)

5 اردیبهشت 1403 - خواندن 6 دقیقه - 280 بازدید

ابزار و معیارهای نقد زیبایی در ادبیات ، تنها بلاغت سنتی و جدید است و آنچه از این مباحث حاصل میشود آن است که بلاغت سنتی بنا به ماهیت نظری و نگاه زیبایی شناختی اش،برای تجزیه زبان مجازی در صورتهای خرد ، کارآمد و بسیار با اهمیت است ، اما به دلیل نارساییهایی چون جداسازی لفظ از معنا ، عدم توجه به بافت ، عدم توجه به ذات هنری ادبیات، جزیی نگری در سطح کلمه و جمله .و ...برای تحلیل متنهای معناگرا و حاوی معانی متکثر و نیز کلیت اثر ادبی ، برنامه ای ندارد. بلاغت از قرن ششم به بعد ، برای زیبایی شناسی آثار ادبی ، با تحول ذوق ادبی و تخیل و خلاقیت ادبی هم سو نشد. برای تدوین نظام زیبایی شناسی کارآمد و معیارهای آن، باید نگاه ما به علم بلاغت و روش ها و انتظارات ما از آن تغییر کند. گرچه با نو اندیشی های عبدالقاهر جرجانی و نظریه نظم او، تحولات جدیدی در علم بلاغت ایجاد شد و دیدگاههای بلاغت جدید نیز از سوی اندیشمندان معاصر غربی تحولاتی در مبانی زیبایی شناسی ادبی به وجود آورده است ، اما هنوز ابزارهای دقیق برای مطالعه مستقیم و دقیق بخشهایی از زیباییهای متون را در دسترس ندارد . 

از نو اندیشیهای بلاغی عبدالقاهر جرجانی و بزرگان معاصر که بگذریم با جستاری در میان پژوهش های ادبی این سالها که با عنوان زیبایی شناسی و زیبایی شناختی مطرح شده است، نظریه ای جدید با معیارها و اصول و روشهای مدون و مشخصی نمی توان یافت که محقق زیبایی شناس را یاری رساند. این پژوهشها از دید مولف، بلاغت شناسی صرف و در سطوح خرد کلام است و نمی توان نام زیبایی شناسی ادبی را بر آنها نهاد.

در این پژوهش ها، حتی در بکارگیری اصطلاحات و.مشتقات زیبایی _که از مقدمات این حوزه است _ اختلاف وجود دارد و حاکی از کاربرد نابجای مشتقات زیبایی است . هر چند برخی مانند دکتر سوسن جبری در مقاله نقد زیبایی شناسی هنری در متن ادبی ، به دنبال یک روش کاربردی در تحقیقات زیبایی شناسی ، پیشنهاداتی مانند تقسیم زبان به برونه زبان و درونه زبان اراءه داده اند . برخی نیز چون ماهیت بنیادی مبانی نظریه بلاغت سنتی در زیبایی شناسی ادبیات، آنها را به بن بست رسانده ، تحت عنوان آسیب شناسی مبانی بلاغت سنتی، علم انگاری بلاغت را صحیح نمی دانند و ماهیت علمی بلاغت را زیر سوال می برند . مانند دکتر علیرضا آزاد که اعتقاد دارد علم انگاری بلاغت را اگر نگویم خیانت است، غفلت از ماهیت آنست و بلاغت یک هنر است، نه یک علم .

در میان کتب با موضوعاتی چون نواندیشی و نوسازی بلاغت پیشنهاداتی ارائه میشود مانند کتاب فن القول از خولی که پیشنهاد می دهد در مطالعات بلاغی واژه فصاحت کنار نهاده شود و بلاغت نیز به دو قسم بلاغت در الفاظ و بلاغت در معانی تقسیم گردد .

لکن باید با تاسف گفت: هیچ تدوین مشخصی از معیارها و مراحل و روشها و اصولی که بتواند محقق زیبایی شناس را در تحقیقات زیباییشناسی ادبی یاری رساند ،نمی یابیم . به نظر می رسد مشکل عمده دربه توافق نرسیدن برای یک مجموعه ای مدون از معیارهای زیبایی شناسی ادبی، در جا زدن ما در علم بلاغت و بلاغت شناسی و نیز محصور کردن ادبیات در علم و جدانمودن آن از خانواده هنری خود باشد، غافل از آنکه زیباییهای یک متن در زیباییهای بلاغی منحصر نمی شود، گرچه علم بلاغت، مهم ترین مقدمه شناخت زیباییهای اجزای یک متن است و در صورتهای خرد کارآمد و بسیار با اهمیت است، اما نکته آنست که محاسن بلاغی در همه آتار ادبی تکرار پذیر است و آنچه تکرار نا پذیر است، بافت منحصر به فرد و یگانه هر اثر ادبی است که قائم به فرد و شخصی است و تکرار ناشدنی.

همانگونه که پیشتر تبیین شد، عدم توجه به ذات هنری ادبیات و غوطه خوردن در مبانی علمی دسته بندی شده و قانونمند، ما را با چالشهای اساسی در این حوزه، روبرو می کند. از سوی دیگر ، زیباییهای یک اثر هنری ادبی ، می تواند در طرز نگاه و جهان بینی یا ایدئولوژی خاصی باشد که یک هنرمند ارائه می دهد و به همین دلیل کافیست که بدانیم می بایست برای زیبایی شنایی در ادبیات، به پیوند عمیق آن با علوم دیگر توجه کرد. از دیدگاه مولف ، علم بلاغت چه به شکل سنتی آن و چه به شکل مدرن آن، همان علم بلاغت است با همه الزام و جایگاه ویژه اش در تبیین شگردها و زیباییهای ادبیات ، که می تواند در فراهم سازی مقدمات زیبایی شناسی ادبی، یاری رسان محققان باشد ، اما کافی نیست . به جای تقسیمات جدید و گسترده و ملال آور، و یا تغییر دادن نامها در علم بلاغت، و یا زیر سوال بردن هویت علمی بلاغت، و یا تقسیم بندی بلاغت به قدیم و جدید ، دیگر اکنون باید در حوزه ای جداگانه با نام زیبایی شناسی ادبی، به پیوند نقد در ادبیات با روشهای نقد در دیگر هنرهای زیبا و تجسمی مانند هنر نقاشی و معماری و موسیقی، فکر کرد و سراغ شگردهای زیبایی شناسی و نقد هنری در علم هنر رفت و با کمک گرفتن از ابزارهای علم بلاغت و علوم و آگاهیهای فرامتنی و فرا رشته ای و نیز اصطلاحات و مبانی هنرهای زیبا بتوان راهی به سوی متحول ساختن ابزار و روشهای زیبایی شناسی ادبی، باز کرد .(کتاب نظریه گشتالت تجسمی_ شنیداری در زیبایی شناسی ادبی .ص 64-66 )

ب