تغییر اقلیم و سازگاری
بر اساس شاخص خشکسالی بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) که عرضه و تقاضای آب در محیط را نشان می دهد، ایران به مدت بیش از دو دهه با درجات مختلفی از خشکسالی مواجه بوده است که حاکی از جابجایی اقلیم کشور به سوی اقلیم خشک است.
این وضعیت نشانه ای بارز از اثر گرمایش جهانی بر اقلیم ایران است. ابعاد دیگری از تغییر اقلیم در سایر متغیرهای اقلیمی مانند دما، بارش، رخدادهای شدید آب و هوایی و . . . رخ داده است.
همچنین در برخی از الگوهای بزرگ مقیاس جوی موثر بر اقلیم منطقه غرب آسیا تغییرات کم وبیش معنی داری رخ داده است. از آن جمله می توان به جابجایی شمال سوی مسیر سیکلونی و تضعیف کم فشار مدیترانه، تضعیف فشار هسته مرکزی پرفشار سیبری، تقویت کم فشار تابستانه در جنوب-جنوب شرق ایران اشاره کرد که هر یک مستقیما بر اقلیم ایران تاثیرگذار هستند.
تحلیل اقلیم آینده ایران صرفا بر اساس تغییرات بارش، برای سیاست گذاران و برنامه ریزان کلان ملی قدری گمراه کننده است، چون چشم انداز آینده بارش ایران با بکارگیری سناریوهای هیات بین دولتی تغییر اقلیم تنها تغییرات معنی دار را در کمتر از 30 درصد ایستگاه های هواشناسی کشور نشان می دهد و در بقیه ایستگاه ها، علیرغم وجود روند کاهشی بارش اما تغییرات اغلب آن ها در بازه نوسانات نرمال خواهد بود.
برخلاف بارش، شکی در افزایش معنی دار دما و کاهش سهم بارش های به شکل برف در اکثر ایستگاه های کشور وجود ندارد و این موضوع باعث می شود تا شاخص عرضه تقاضای آب که بر اساس شاخص های بارش دما پایه محاسبه می شوند، کاهش معنی دار را در آینده پیش نگری کند.
با این حال در پیش نگری بارش آینده کشور دو نکته بارز مورد توافق اغلب مدل های اقلیمی وجود دارد، نخست افزایش معنی دار بارش در اغلب ایستگاه های هواشناسی واقع در جنوب، جنوب شرق کشور و دوم کاهش بارش در برخی ایستگاه های واقع در زاگرس مرکزی است.
همچنین تعدادی از مدل های اقلیمی، کاهش بارش در نیمه غربی خزر و شمال شرق کشور را تایید می کنند که می تواند حاصل تضعیف پرفشار سیبری و جابجایی شمال سوی سامانه های جوی با منشاء مدیترانه باشد.
تغییرات در سامانه های بزرگ مقیاس جوی به طور غیرمستقیم بر رژیم بارشی ایران نیز تاثیر می گذارند، به گونه ای که کاهش گرادیان دما بین استوا و قطب، موجب کاهش سرعت جت قطبی و افزایش دامنه نوسان عرضی آن، ایجاد الگوی بندالی و شکستگی جت قطبی می شود که به وقوع رخدادهای شدید بارشی و دمایی مانند بارش های سیل آسای اسفند 1397 و فروردین 1398 می تواند کمک کند. در مجموع می توان گفت مهم ترین مشخصه اقلیم آینده ایران افزایش رخدادهای شدید آب و هوایی است.
تغییر اقلیم حاصل افزایش گازهای گلخانه ای انسان ساخت طی چند صد سال گذشته است. این پدیده نه تنها ایران بلکه تمامی کشورهای زمین را درگیر خود ساخته است. از این رو دو مسئولیت بین المللی و ملی در قبل تغییر اقلیم متوجه ایران است.
در بعد بین المللی، زمین به کشتی ای می ماند که سوراخ کردن و آسیب رساندن به آن، همه سرنشینان آن را خواهد بلعید، بنابراین باید همه سرنشینان آن تلاش کنند تا با کاهش تولید گازهای گلخانه ای کشتی را به سرمنزل مقصود برسانند.
اگرچه از نظر انتشار انباشته تاریخی گازهای گلخانه ای، بیشترین تولید متوجه کشورهای صنعتی است و آن ها بایستی بر اساس سهم انتشار انباشته خود بعد از انقلاب صنعتی تعهدات را بپذیرند نه بر اساس وضع موجود، اما وضعیت حال حاضر ایران در سهم تولید گازهای گلخانه ای کلی در کره زمین بسیار نگران کننده است.
در این بین دو سال مرجع 2030 و 2050 نقش مهمی در برنامه ریزی های توسعه ای کشور دارند. بر اساس گزارش نهاد علمی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد IPCC در قالب دو گزارش گرمایش 1.5 درجه و ششمین گزارش جامع تغییر اقلیم و همچنین مصوبات توافقنامه آب و هوایی پاریس، برای محدود کردن گرمایش جهانی به کمتر از 2 درجه نیاز است. سال 2030 سال اوج انتشار گازهای گلخانه ای و سال 2050 سال انتشار خالص صفر در سطح کره زمین در نظر گرفته شود.
این دو سال مرجع باید در سیاست های کلان توسعه کشور مد نظر قرار بگیرد، هر چند بسته به سیاست های ملی سال های مرجع قدری قابل تعویق هستند. اگر به نتایج توافقنامه های کم وبیش مشابه مانند پروتکل مونترال در ارتباط با محافظت از لایه ازن بیاندازیم، متوجه موفقیت پیمان مونترال در کنترل و ترمیم لایه ازن می شویم.
توافقنامه آب و هوایی پاریس هم علیرغم اشکالاتی که می تواند برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران داشته باشد اما حضور فعال و استفاده از منابع مالی آن می تواند در مجموع برای اقتصاد ایران سودمند بوده و موجب ارتقای جایگاه بین المللی در منطقه و سازمان های بین المللی خواهد شد.
با این حال تعهدات بین المللی در محدود ساختن گرمایش جهانی به کمتر از 2 درجه به طور طبیعی کاهش مصرف نفت و گاز را به میزان تقریبی 75 و 55 درصد در دهه 2050 میلادی را در پی خواهد داشت که با کاهش رشد اقتصادی کشورهای عضو اپک را همراه خواهد شد و ایران باید به سوی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر به ویژه در بخش انرژی که مسئول حدود 80 درصد انتشار گازهای گلخانه ای ملی است گام بردارد.
با توجه به نقش غیرقابل انکار انرژی های تجدیدپذیر در اقتصادی آینده جهانی، بخش قابل توجهی از رشد صنعتی آینده کشور، در گرو گسترش با شتاب موسسات دانش بنیان و صنایع وابسته به انرژی های تجدیدپذیر مانند خودروهای برقی، ذخیره باتری و مواد اولیه مرتبط با آن ها است.
پیش بینی می شود تقاضای مواد اولیه این بخش تا سال 2040 ، حدود سی برابر افزایش یابد که لازم است در برنامه هفتم به این موضوع پرداخته شود. همچنین لازم است سیاست های سازگاری با تغییر اقلیم مانند بهبود راندمان آب کشاورزی، آبخیزداری، تدوین الگوی کشت متناسب و هدفمندسازی مصرف انرژی جایگزین سیاست های مقابله ای و سازه نظیر استحضال آب، باروری ابرها و انتقال بین حوضه ای آب شود.