تحلیلی بر مفهوم فلسفی و فقهی "استضائه" در اندیشه فلسفی مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مد ظله العالی) به عنوان عامل بیداری بخشی
اگر حقیقتا انسان با قرآن رابطه برقرار کند و قرآن را بخواند برای استناره و استفاده و استضائه قلبی و معنوی خود، این برای او از هر واعظی بالاتر است. اگر انسان این انس را بتواند پیدا بکند، خیلی دستاورد بزرگی است.
(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران فرهنگی و اجرائی حج 23 آبان 1386)
امیدواریم که میل به استضائه از قرآن و گرایش به فهم معارف قرآن روز به روز در بین مردم ما و مردم همه جهان اسلام و امت اسلامی گسترش پیدا کند؛ به این احتیاج داریم. یک جمله در مورد مسئله ی استضائه از قرآن عرض کنم. این قرآنی که شما تلاوت میکنید، کتاب هدایت است. ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم؛ همه به هدایت احتیاج داریم. کتاب ذکر است و ذکر یعنی ازاله غفلت، ما غالبا دچار غفلتیم؛ آحاد بشر معلومات خودشان را هم از یاد میبرند و دچار غفلت میشوند؛ قرآن کتاب ذکر است، ضد غفلت و مزیل غفلت است.
(بیانات در دیدار شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قرآن 3 اسفند 1402)

استضائه مفهومی خاص و دارای بسامد در مجموعه گفتارها و محورهای اندیشگانی مقام معظم رهبری امام خامنه ای می باشد، مفهومی که دامنه استفاده از آن در بافت های مرتبط با قرآن، ولایت و استفاده از انوار و چراغ های مسیر و سلوک انسان مومن انقلابی مورد اشاره قرار گرفته است. ضوء (به فتح ضاد و سکون واو) و ضیاء (به کسر ضاد) از واژگان نهج البلاغه به معنای نور و استضائه (به کسر الف و فتح تاء و ضاد) به معنای کسب نور و طلب نور کردن است. حضرت علی (علیه السلام) درباره اسلام از این واژه استفاده نموده است. استناره و استخاره نیز در مفهوم طلب نور و طلب خیر کردن از دیگر ریشه های مفهومی این واژه به شرط تعامل و تطابق خیر و نور می باشد. مقام معظم رهبری امام خامنه ای یکی از شروط بیداری امت مسلمان و حرکت در مسیر خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی را گسترش بیداری در میان جامعه می داند و این بیداری بدون شک با طلب نور کردن و استفاده از چراغ و خورشید راه میسر خواهد بود.
استضائه از مقام ولایت مطلقه برای حصول یقظه
اصل یقظه و انتباه، یعنی نور یقظه و جذب حق، چه به ظاهر بر اثر تلاوت آیات و تدبر در آنها، چه بر اثر تفکر در آیات وجود، و چه به نحو دیگر باشد، بحکم مشیت حق و به مقتضای ولایت مطلقه تکوینیه، از طریق حاملین مقام ولایت مطلقه خواهد بود، چه انسان خود به این امر توجه داشته باشد، و چه غافل از آن باشد.
آنان مجاری فیض حضرت حق، و وسیلههای خلق و حرکت تکوینی و تشریعی انسان ها به سوی او میباشند. آنچه از حق میرسد، از طریق آنان میرسد؛ و هر کسی در طلب حق باشد، به وسیله آنان بسوی او خواهد رفت. انوار، هدایت ها، جذبه ها،و افاضت های ربوبی، همه از طریق مقام ولایت و درک اصل مطلقه و عقلانی از جانب حضرت حق به سالکین الی الله در همهمراحل و منازل سلوک میرسد. در زیارت جامعه کبیره میخوانیم که «بکم فتح الله و بکم یختم» یعنی «خدای متعال ایجاد و خلق را با شما و به سبب شما و از طریق شما فتح نمود و نیز از طریق شما و به وسیله شما آنرا ختم خواهد کرد». تجلیات فعلی حضرت حق چه در بدو وجود و فتح آن و چه در عود وجود و ختم آن، از طریق حقایق نوری آنان که جلوه اول حق و اسماء و صفات او، و خلق اول اوست، میباشد. در همین زیارت میخوانیم که «من اراد الله بدء بکم». یعنی «هر کس خدای متعال را اراده کند، با شما و به کمک شما شروع میکند»؛ چه از لحاظ هدایت و ارشاد ظاهری، چه از لحاظ هدایت و ارشاد باطنی، چه از لحاظ وساطت در فیض. و باز میخوانیم که: و من قصده توجه بکم یعنی و هر کس قصد خدا را داشته باشد، بسبب شما متوجه حضرت حق خواهد شد.
در همه مراحل سلوک، چه مرحله اول آن که "یقظه" و "انتباه" است، و چه در مراحل و منازل بعدی آن تا نیل به مقصد غایی و سیر من الخلق الی الرب، سالک از حقایق نوری و از ولایت حاملین ولایت مطلقه الهیه بهرهمند میگردد. و این نیز بجای خود بزرگترین تفضل از حضرت حق و بالاترین نعمت می باشد. الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی (آیه 3 سوره مائده)
نور یقظه، یا نور ولایت
نور یقظه و جذب حق در اول سلوک باشرح و وصفی که گذشت نیز، از طریق مقام ولایت به سالک میرسد اصل نور از حق است و مقام ولایت هم طریق آن. این نور از این طریق متوجه سالک میگردد و او را بخود میآورد و بیدار میکند.
جانهای مرده اندر گور تن
گویی این آوا، ز آواها جداست
بر جهد ز آوازشان اندر کفن
زنده کردن کار آواز خداست
استفاده و استضائه از چراغ وجود امام، یافتن راه تکامل در پرتو انوار هدایت او و رهروی راهی است که او رفته تا به قله کمال رسیده است . به عبارت دیگر ، امام کسی است که با قرار گرفتن در اوج قله تکامل انسانیت، چراغ رهروان راه کمال شده است و هر کس بخواهد از این چراغ پرتو بگیرد و کامل شود ، باید از راهی برود که او رفته است. و این جا است که "خط امام" مطرح می شود . خط امام ، یعنی خط کسی که وحی در وجود او عینیت یافته است و لذا خط و راه او راه وحی و راه کمال است. و هر کس بخواهد در این راه حرکت کند و منحرف نشود باید دنبال امام حرکت کند. از این رو از امام به "صراط" و "سبیل" یعنی راه تعبیر شده است. در دعای ندبه، پس از اشاره به آیاتی در مورد امامت خاندان رسالت به این نتیجه می رسد که فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک؛ یعنی خدایا ! امامان از خاندان رسالت ، راه به سوی تو و طریق رسیدن به رضای تو بودند.
چراغ بصیرت
بصیرت ، روشنایی و نور خاصی است که در نتیجه استضائه از چراغ وحی و امام در عمق جان انسان پدید می آید . به عبارت دیگر ، چراغ وحی و چراغ وجود امام ، مقدمه روشن شدن چراغ بصیرت در عمق وجود انسان هستند. از نظر قرآن و حدیث در نظام هستی سه چراغ وجود دارد که به دیده عقل روشنایی می دهند، چراغ وحی، چراغ امام و چراغ بصیرت، استضائه از این چراغ ها شرط دیدار عقلی است. در متون اسلامی از وحی تعبیر به چراغ و نور شده است . این چراغ نخستین و اصلی ترین چراغی است که به دیده عقل روشنایی می دهد .وحی، پیام الهی برای تکامل انسان است و پیامبران الهی ماموریت دارند با این چراغ، مردم را از تاریکی ها خارج و به روشنایی وارد سازند.
پیامبر (ص) فرمودند و الذی بعثنی بالنبوه انهم لینتفعون به کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب بله، قسم به خدایی که مرا به نبوت مبعوث کرده است، آنها از برکات وجودش برخوردار می گردند و از نور ولایتش استضائه می کنند، همان گونه که مردم از خورشید در پس پرده ابر استفاده می کنند.