«ابواب فقهی و حقوقی اعدام های قبل از طلوع آفتاب و ایرادات وارد به آن»--نویسنده دکتر حسام الدین رحیمی

24 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 29 بازدید

«ابواب فقهی و حقوقی اعدام های قبل از طلوع آفتاب و ایرادات وارد به آن»--نویسنده دکتر حسام الدین رحیمی



کتاب «ابواب فقهی و حقوقی اعدام های قبل از طلوع آفتاب و ایرادات وارد به آن» را باید در زمره معدود آثاری دانست که موضوع اصلی آن نه جرم، نه بزهکار، و نه حتی ذات مجازات، بلکه چگونگی اعمال قدرت کیفری دولت در مرحله نهایی حیات انسانی است. این اثر، به صراحت از چارچوب های کلاسیک حقوق جزا عبور کرده و به لایه ای وارد می شود که معمولا یا بدیهی تلقی می گردد یا آگاهانه از نقد علمی مصون نگه داشته شده است: مرحله اجرای حکم اعدام به مثابه کنش حقوقی سیاسی دولت.

در بخش اعظم ادبیات حقوق کیفری ایران، تمرکز نظری و عملی بر «فرآیند رسیدگی» و «صدور رای» متوقف مانده است؛ گویی با صدور حکم قطعی، عدالت تحقق یافته و آنچه پس از آن رخ می دهد، صرفا اجرای فنی و اداری تصمیم قضایی است. کتاب حاضر، این تصور نهادینه اما نادرست را فرو می ریزد و نشان می دهد که اجرای حکم، نه یک امر تبعی، بلکه مرحله ای مستقل، حساس و تعیین کننده در تحقق یا فروپاشی عدالت کیفری است.

دکتر حسام الدین رحیمی با انتخاب آگاهانه و هوشمندانه موضوع «زمان اجرای اعدام»، به یکی از تاریک ترین و در عین حال تعیین کننده ترین زوایای نظام عدالت کیفری ورود می کند؛ زاویه ای که هم در فقه، هم در حقوق موضوعه و هم در سیاست کیفری، دچار نوعی سکوت نهادی است. پرسش از اینکه «چرا اعدام ها پیش از طلوع آفتاب اجرا می شوند»، تنها یک پرسش تقویمی یا اجرایی نیست، بلکه پرسشی است درباره منطق حاکم بر رابطه دولت، قدرت، حیات و مرگ.

در نظام سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، مجازات اعدام از حیث تقنینی، قضایی و اجرایی، واجد جایگاهی استثنایی و پررنگ است. قانون گذار، برای این مجازات، بالاترین سطح اثبات، تشریفات دادرسی مضاعف و نظارت های خاص را پیش بینی کرده است. قوه قضاییه نیز، در مرحله رسیدگی، حساسیت ویژه ای نسبت به صدور حکم سلب حیات نشان می دهد. اما درست در نقطه ای که دادرسی پایان می پذیرد و اجرای حکم آغاز می شود، نوعی کاهش حساسیت نهادی مشاهده می گردد؛ گویی با قطعیت حکم، دیگر نیازی به تامل حقوقی وجود ندارد.

کتاب حاضر، دقیقا در همین نقطه مداخله می کند. این اثر نشان می دهد که تمرکز انحصاری بر مشروعیت صدور حکم، بدون توجه به مشروعیت اجرای آن، نوعی نقص ساختاری در نظریه عدالت کیفری ایجاد می کند. از نظر نویسنده، عدالت کیفری نه با صدور رای، بلکه با اجرای منصفانه، انسانی و قانون مند حکم محقق می شود. اگر اجرا به هر دلیل، دچار تعجیل، شتاب زدگی، حذف نظارت یا نقض کرامت انسانی شود، کل فرآیند پیشین نیز دچار تزلزل مشروعیتی خواهد شد.

انتخاب «قبل از طلوع آفتاب» به عنوان محور نقد، واجد معنایی عمیق و نهادی است. این زمان خاص، نه بر پایه نص صریح فقهی، نه بر اساس حکم قانونی مستقیم، بلکه بر مبنای رویه ای تثبیت شده، تکرارشونده و اداری شکل گرفته است. رویه ای که در گذر زمان، از سطح تصمیم آگاهانه خارج شده و به «امر بدیهی» تبدیل گردیده است. نویسنده با دقت نشان می دهد که دقیقا همین بدیهی سازی، ویژگی مشترک خطرناک ترین تصمیمات کیفری در تاریخ عدالت کیفری است.

زمان اجرای حکم، در این کتاب، به عنوان یک «جزء خنثی» تلقی نمی شود؛ بلکه به مثابه متغیری تحلیل می گردد که می تواند:

  • امکان دسترسی به وکیل را عملا مسدود کند،
  • فرصت اعمال طرق فوق العاده اعتراض را کاهش دهد،
  • نظارت قضایی موثر را محدود سازد،
  • و اجرای حکم را از کنش حقوقی به فرآیند اداری غیرقابل بازگشت تبدیل نماید.

از این منظر، اجرای اعدام پیش از طلوع آفتاب، نه یک تصادف زمانی، بلکه بازتاب یک منطق نهادی خاص است؛ منطقی که در آن، «سرعت» و «قطعیت» بر «تامل» و «احتیاط در دماء» غلبه یافته است.

کتاب در نهایت، یک پرسش بنیادین را به سیاست جنایی ایران تحمیل می کند؛ پرسشی که نمی توان آن را نادیده گرفت یا به سطح شعار تقلیل داد:

آیا نظام عدالت کیفری صرفا مکلف به صدور حکم عادلانه است، یا به همان میزان مسئول اجرای عادلانه، انسانی و قابل دفاع آن نیز هست؟

پاسخ نویسنده، نه احساسی و نه سیاسی، بلکه کاملا فقهی حقوقی و مستند است. از دیدگاه دکتر رحیمی، اجرای حکم، بخش جدایی ناپذیر عدالت کیفری است و هرگونه غفلت از این مرحله، می تواند حتی مشروع ترین احکام را در معرض زوال مشروعیت قرار دهد. به بیان دیگر، عدالت کیفری یک «فرآیند ممتد» است، نه مجموعه ای از مراحل منفصل که با صدور رای خاتمه یابد.

در همین چارچوب، کتاب «ابواب فقهی و حقوقی اعدام های قبل از طلوع آفتاب» را باید اثری دانست که نه در حاشیه، بلکه در متن سیاست جنایی ایران ایستاده است؛ اثری که با زبان فقه، منطق حقوق و دغدغه عدالت، یکی از حساس ترین تصمیمات حاکمیتی را به محک نقد علمی می کشد و از همین رو، واجد اهمیت نظری، عملی و نهادی ممتاز است.