شورای شهر؛ پارلمان محلی یا نهاد کم اثر

10 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 126 بازدید

شورای شهر؛ پارلمان محلی یا نهاد کم اثر

شوراهای اسلامی شهر و روستا بر اساس قانون اساسی و قوانین مدیریت شهری به عنوان «پارلمان های محلی» طراحی شده اند تا با بهره گیری از ظرفیت مشارکت مردم، تصمیم گیری در امور اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی و رفاهی را از سطح دولت مرکزی به سطح محلات شهری و روستایی منتقل کنند. فلسفه شکل گیری شوراها، انتقال بخشی از قدرت و مسئولیت مدیریت امور عمومی به سطح محلی و ایجاد سازوکاری برای پیشبرد برنامه های توسعه با مشارکت مستقیم شهروندان است؛ امری که در بسیاری از کشورها موجب افزایش کارآمدی، کاهش تبعیض و ارتقای پاسخگویی شده است.

با این حال، تجربه بیش از دو دهه فعالیت شوراها در ایران نشان می دهد که این نهادها هنوز فاصله زیادی با اهداف قانون گذار دارند. نخستین مشکل برداشت نادرست از ماهیت شورا است. شورا «شورای شهرداری» نیست؛ بلکه نهادی مستقل است که باید بر تمام ابعاد حکمرانی شهری - از حمل ونقل و مدیریت بحران تا سیاست گذاری فرهنگی و نظارت بر توزیع عادلانه خدمات - مسلط باشد. متاسفانه محدود شدن شورا به نقش صرفا نظارتی یا حضور نمادین در کنار شهرداری، باعث کاهش جایگاه واقعی آن شده و کارکردهای راهبردی شورا را به حاشیه رانده است.

چالش دیگر، ساختار چندپاره و ناکارآمد مدیریت شهری است. شوراها اغلب بدون هماهنگی با دستگاه های اجرایی مانند فرمانداری، اداره برق، آب و فاضلاب، بهداشت، محیط زیست، میراث فرهنگی و حتی پلیس راهور عمل می کنند. این پراکندگی و نبود مدیریت واحد، موجب شده است که بسیاری از برنامه ها یا به طور ناقص اجرا شوند یا به کلی متوقف بمانند. به عبارت دیگر، شوراها گاهی ناظر تصمیماتی هستند که در حوزه اختیاراتشان است، اما در عمل توسط نهادهای دیگر گرفته می شود و امکان تاثیرگذاری واقعی از آنها سلب می شود.

افزون بر این، ضعف تخصص و آموزش اعضای شورا نیز یکی دیگر از عوامل تضعیف شوراهاست. مدیریت شهری یک فرایند پیچیده چندرشته ای است و نیازمند دانش اقتصاد، جامعه شناسی، حقوق، حمل ونقل، محیط زیست و مدیریت بحران است. در بسیاری از دوره ها، انتخاب اعضا بر اساس شناخت های محلی و سیاسی بوده تا توانمندی تخصصی، و این امر باعث شده شوراها نتوانند سیاست های بلندمدت و پایدار را طراحی و اجرا کنند. فشارهای سیاسی و اجتماعی محلی، مشغله های روزمره و برخوردهای جناحی نیز باعث می شود شوراها کمتر فرصتی برای برنامه ریزی استراتژیک و نظارت واقعی داشته باشند.

متاسفانه امروزه، در بسیاری از شهرها به ویژه شهرهای کوچک، نقش شوراها بیش از آنکه اجتماعی و توسعه ای باشد، محدود به شرکت در مراسماتی شده است که ماهیتی اجتماعی و توسعه ای ندارند و عمدتا با هدف کسب رای و جلب نظر مردم انجام می شود. با نزدیک شدن انتخابات، این روند پررنگ تر شده و شوراها به جای تمرکز بر وظایف راهبردی و نظارتی خود، بیشتر به فعالیت های ظاهری و نمادین می پردازند؛ امری که نه تنها جایگاه واقعی شورا را کاهش می دهد، بلکه اعتماد عمومی را نیز تهدید می کند.

با وجود همه این محدودیت ها، شوراها هنوز ظرفیت بالقوه مهمی برای توسعه محلی و عدالت شهری هستند. اگر اصلاحات ساختاری و نهادی به صورت جدی اجرا شود—شامل شفاف سازی رابطه شورا و شهرداری، تقویت جایگاه حقوقی شورا، ایجاد نظام هماهنگی میان نهادهای شهری، آموزش و حرفه ای سازی اعضا و بهره گیری از فناوری و داده های شهری—می توان امید داشت که شوراها به بازیگران موثر توسعه پایدار تبدیل شوند.

با توجه به نزدیک بودن انتخابات شوراهای شهر و روستا، اکنون بیش از هر زمان دیگری، انتخاب افراد توانمند، دارای رزومه قابل قبول و با انگیزه واقعی برای خدمت عمومی اهمیت دارد. مردم باید به جوانان شایسته اعتماد کنند و افراد اصلح را انتخاب نمایند تا نه تنها ضعف های گذشته جبران شود، بلکه شوراها بتوانند نقش واقعی خود در هدایت توسعه شهری، ارتقای کیفیت زندگی و کاهش نابرابری ها را ایفا کنند.

آینده مدیریت شهری، آینده ای محلی و مشارکتی است. شهرها با چالش هایی همچون تغییرات اقلیمی، بحران آب، حمل ونقل پرهزینه، افزایش نابرابری و رشد سکونتگاه های غیررسمی روبه رو هستند. هیچ یک از این مسائل با سازوکارهای متمرکز قابل حل نیست. شوراهای شهر اگر از حاشیه به متن مدیریت شهری بازگردند و بر وظایف واقعی خود متمرکز شوند، می توانند مغز متفکر برنامه ریزی محلی باشند و مسیر توسعه متوازن، عدالت شهری و رفاه اجتماعی را هموار کنند.