فناوری و آینده سینما ؛ نگاهی به حضور پدیده هوش مصنوعی در مقوله تولید فیلم از فیلمنامه تا جلوه های ویژه

9 آذر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 143 بازدید




دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 



مقوله هوش مصنوعی در سینما را اگر صرفا به عنوان یک ابزار تکنیکی ببینیم، تحلیل ما سطحی خواهد ماند؛ آنچه اهمیت دارد، جایگاه این فناوری در ساختارهای زیبایی شناسی، تولید ، و فلسفه هنر است. آینده سینما را باید در سه سطح بررسی کرد:1- سطح صنعتی و اقتصادی 2-سطح هنری و زیبایی شناختی 3- سطح فلسفی و وجودی. 

در سطح صنعتی و اقتصادی، هوش مصنوعی همچون نیرویی فراینده عمل می کند. تولید فیلم، که پیش تر نیازمند سرمایه های عظیم، تیم های گسترده و صرف زمان طولانی بود، اکنون با الگوریتم های تولید متن و تصویر به فرآیندی سریع تر و ارزان تر بدل می شود. این تحول به معنای کاهش فاصله میان استودیوهای بزرگ و فیلم سازان مستقل است. اما همین فرایند ، خطر اشباع بازار با محتواهای ماشینی را نیز در پی دارد؛ محتواهایی که شاید از نظر تکنیکی بی نقص باشند اما از نظر اصالت و تمایز هنری تهی جلوه کنند. بنابراین ، اقتصاد سینما در آینده با دو نیروی متضاد مواجه خواهد شد: افزایش تولید و کاهش ارزش معنای هنری نمادین آثار. 

در سطح هنری و زیبایی شناختی، هوش مصنوعی می تواند مرزهای خلاقیت را جابه جا می کند. فیلمنامه نویسی دیگر تنها محصول شهود انسانی نیست، بلکه ترکیبی از داده های پیشین و الگوریتم های پیش بینی روایت است. کارگردانی از «تصمیم گیری شهودی» به «مدیریت پیشنهادهای الگوریتمی» تغییر ماهیت خواهد داد. جلوه های ویژه نیز از بازنمایی واقعیت به خلق واقعیت گذر می کنند؛ جهان هایی که نه بازتاب بیرون، بلکه بازتاب محاسبات درونی ماشین اند. این تغییرات پرسش های تازه ای درباره ی زیبایی شناسی سینما مطرح می کنند: آیا زیبایی در دقت و واقع نمایی الگوریتمی است یا در نقص و خطای انسانی؟! آیا مخاطب به جهان های بی نقص ماشینی جذب خواهد شد یا همچنان به دنبال ردپای انسانی در اثر هنری خواهد بود؟ 

در سطح فلسفی و وجودی ، هوش مصنوعی سینما را به بازاندیشی در ماهیت هنر و خلاقیت واداشته است. اگر فیلمی عمدتا توسط الگوریتم ساخته شود، جایگاه «کارگردان » چه خواهد شد؟ آیا هنر بدون حضور مستقیم انسان هنوز هنر است؟ این پرسش به قلب فلسفه هنر بازمی گردد و ما را به تامل درباره ی مفهوم اصالت، خلاقیت و تجربه ی زیبایی شناختی سوق می دهد. 

آنچه مشخص است آینده سینما به دو مسیر تقسیم خواهد شد : مسیری که در آن هوش مصنوعی صرفا ابزار تولید انبوه محتواست و سینما به کارخانه ای بی پایان از تصاویر بدل می شود و مسیری دیگر که در آن انسان و ماشین وارد گفت وگویی خلاق می شوند و هنر تازه ای می آفرینند که از مرزهای کنونی فراتر می رود.

 هوش مصنوعی نه تنها ابزار ، بلکه یک «عامل فلسفی» در سینماست. این فناوری ساختار اقتصادی تولید را دگرگون می کند، زیبایی شناسی را بازتعریف می نماید و پرسش های وجودی درباره ماهیت هنر مطرح می سازد. آینده سینما در گرو پاسخ به این پرسش هاست: آیا روح انسانی در میان داده ها و الگوریتم ها محو خواهد شد یا در هم زیستی خلاق با ماشین به شکلی تازه شکوفا خواهد گشت ؟