آسمان پرستاره در آیینه فلسفه ربانی

3 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 13 بازدید

### آسمان پر کهکشان، کلاس درس بی پایان 

تاملات هستی شناختی و کیهان شناختی در فلسفه ربانی 

یادداشت تحلیلی برای پژوهشگران فلسفه، کلام جدید، عرفان نظری و مطالعات تمدنی


#### مقدمه 

از ارسطو که آسمان را «حرکت دوری ابدی» و نشانه کمال مطلق می دانست (فی السماء، کتاب دوم، فصل ۳-۶) تا ابن عربی که عالم را «مرایای متجلی حق» می خواند (فتوحات مکیه، باب ۵۵۸) و کانت که اعتراف کرد دو چیز او را تا ابد مبهوت می کند: 

«آسمان پرستاره بالای سرم و قانون اخلاقی درونم» (نقد عقل عملی، نتیجه گیری)، 

همه این متفکران یک حقیقت را گواهی می دهند: هرگاه افق دانش کیهانی انسان گسترش یافت، ظرفیت خداشناسی او نیز می توانست گسترش یابد، مشروط بر آنکه از «تنگنای انسان محوری» (anthropocentrism) رهایی یابد.


تاریخ علم اما نشان می دهد که در مرحله نخست، گسترش کیهان با بحران معنا همراه شد: مدل کپرنیکی و گالیله ای، زمین و انسان را از مرکز عالم بیرون راند و بسیاری احساس کردند خدا کوچک شده است. تنها عارفان و شاعران دریافتند که خداوند نه از عالم، بلکه از «تخت سلطنت مادی» به «عرش قلوب» منتقل شده است (مولانا: «از جمادی مردم به نباتی مردم / از نباتی مردم به حیوانی مردم…»).


امروز تلسکوپ های هابل و جیمز وب، وعده قرآنی را به صورت تجربی محقق کرده اند: 

﴿سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق﴾ (فصلت:۵۳)


#### چهار درس همزمان آسمان معاصر


۱. درس تواضع کیهانی (Cosmic Humility) 

در مقیاس ۹۳ میلیارد سال نوری عالم قابل مشاهده، کهکشان راه شیری تنها یکی از دو تریلیون کهکشان است و منظومه شمسی کمتر از یک پیکسل. 

→ انسان یاد می گیرد «کوچکی فیزیکی» را نه با انکار هویت، بلکه با تواضع حقیقی حمل کند (مفهوم «عبودیت» در عرفان ابن عربی).


۲. درس نسبیت اندازه و شگفتی کوانتومی 

در مقیاس زیراتمی، یک انسان از تریلیون ها اتم تشکیل شده و آگاهی او بر امواج کوانتومی سوار است. 

→ انسان همزمان «کمتر از ذره» و «بزرگ تر از کهکشان» است. این پارادوکس، دقیقا همان موقعیت «جایگاه میانی» (نسبیت وجودی) است که پاسکال در قرن هفدهم بر آن گریست: 

«انسان نه فرشته است و نه حیوان؛ و بدبختی اش در این است که می خواهد فرشته باشد، حیوان می شود.» (اندیشه ها، شماره ۳۵۸)


۳. درس هراس وجودی و تولد معنا 

در برابر سکوت سرد ۹۹.۹۹۹٪ فضای خالی و میلیاردها کهکشان بی تفاوت، «هراس کیهانی» (cosmic horror) پدیدار می شود؛ همان که نیچه آن را «ابتلای به ابدیت» نامید و قرآن آن را «وحشت کبری» خواند (نازعات:۸). 

→ اما دقیقا در دل همین هراس است که عشق، ایمان و خلق معنا متولد می شوند. هایدگر می گوید انسان «شبان هستی» است (Brief über den Humanismus) و مولانا می سراید: 

«ما ز بالاییم و بالا می رویم / ما ز دریاییم و دریا می رویم»


۴. درس خلافت و پاسخ گویی آگاهانه 

آسمان صرفا صحنه نمایش نیست؛ کلاس درس و تئاتر همزمان است. انسان نه فقط تماشاگر، بلکه «بازیگر-نویسنده-کارگردان» است. 

﴿وفی انفسکم افلا تبصرون﴾ (ذاریات:۲۱) 

پاسخ انسان به سکوت کیهان، خلق علم، هنر، عدالت و عشق است؛ همان که فرانک در «انسان در جستجوی معنا» آن را «معنادرمانی کیهانی» نامید.


#### نتیجه فلسفی-ربانی 

جهان را این قدر بزرگ آفریدند تا انسان سه درس بنیادین بیاموزد: 

۱. کوچکی فیزیکی را با تواضع حقیقی حمل کند (تزکیه نفس). 

۲. هراس وجودی را نه با الحاد یا توحش، بلکه با عشق و ایمان تاب آورد (تجلی قلب). 

۳. در میانه دو بی نهایت (بزرگی و کوچکی)، با خلق معنا و عدالت، «بزرگی روح» خود را محقق سازد (تحقق خلافت الهی).


#### منابع پیشنهادی برای تعمیق 

- ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۵۵۸ (مرایای عالم) 

- ملاصدرا، اسفار اربعه، ج۷، ص۱۲۳-۱۴۵ (حرکت جوهری و عظمت آسمان) 

- سهروردی، حکمت الاشراق، مقال سوم، فصل نورالانوار 

- علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ذیل آیه ۵۳ فصلت 

- امام خمینی، شرح دعای سحر، بخش «آیات در آفاق و انفس» 

- پاسکال، اندیشه ها (Pensées)، شماره ۲۰۶-۲۰۸ 

- مارتین هایدگر، نامه در باب اومانیسم 

- ویکتور فرانکل، انسان در جستجوی معنا (بخش معنادرمانی و کیهان)


آسمان شب، قدیمی ترین، رایگان ترین و در عین حال بی رحم ترین دانشگاه جهان است. 

هر شب، ترم جدیدی آغاز می شود… 

و امتحان نهایی اش، همین لحظه حیات توست.