تفاوت گروه(روان) درمانی با غیبت های مراسم دورهمی فامیلی و همسایه ها
گروه درمانی روشی است که در آن یگ گروه درمانجو (حداقل دو تا پنج نفره و گاهی با توجه به شرایط تعداد بیشتر) با نظارت یک درمانگر، در جلساتی هر یک الی دو هفته یک بار گرد هم آمده و در مورد مشکلات خود صحبت می نمایند تا هم از لحاظ ذهنی سبک شده و هم همگی بدانند همه در پیرامون زندگی خود دچار مشکلاتی هستند و مشکلات فقط مختص آنها نیست؛ تفاوت گروه درمانی با درددلهای خودمانی، دوستانه و یا فامیلی در چند مورد خلاصه می شود؛ اولین مورد این است که اشخاصی که در گروه شرکت می کنند غریبه اند و باز کردن مسائل و مشکلات برای غریبه ها از نظر فاش شدن رازها و...امن تر و در ادامه صحبت در مورد مشکلات ساده تر است، تفاوت دیگر این کلاسهای گروه درمانی این است که کمتر افرادی پیدا می شوند.که روزانه گوش و ذهن خود را مجانی در اختیار فرد درمانجو قرار دهند و اجازه دهند تا او خالی و سبک شود،چنین افراد صبوری بعد از مدتی که خود به طور داوطلبانه گوش و ذهن خود را در اختیار بقیه گذاشته تا به آنان کمک کنند کم کم بخاطر از دست رفتن انرژی و نیز مشغله کنار کشیده و فرد درمانجو ناگزیر می شود تا برای ادامه درد دلهای خود و گرفتن راه کار، هزینه کرده و در کلاسهای گروه درمانی شرکت کنند، صحت این ادعا را از آنجا می توان به اثبات رساند که هیچ درمانگری بدون هزینه، گروهی را تشکیل نداده و اگر یکی از درمانجویان، هزینه ای پرداخت نکند مابقی اعتراض کرده که حق آنان ضایع شده است. در واقع کلاسهای گروه درمانی شبیه مراسم قدیمی سبزی پاک کنی زنان در سر کوچه است که آنکسی که بیشتر احتیاج دارد درد دل کند رشته کلام را بدست گرفته و دردهایش را بازگو می کند؛ منتها انسانها عادت دارند وقتی برای چیزی هزینه می کنند، سطح کلاس آن را بالا دانسته و بزور هم که شده احساس بهتری نسبت به نتیجه آن داشته باشند و حتی به آن مفتخر باشند؛مورد جالب قضیه این است که کسانی که گوش و مغز مجانی دیگرانی که تا مدتی داوطلبانه و دلسوزانه به حرفهای آنان گوش می داده اند را از دست می دهند و یا از ابتدا. گوش مجانی پیدا نکرده اند اغلب کسانی را تشکیل می دهند. که در چنین گروه های درمانی شرکت می نمایند و از آنجایی که هزینه می کنند تمام تلاش خود را می نمایند تا بهبود یابند زیرا باید در ازای هزینه ای که پرداخت می نمایند چیزی دریافت کنند و البته برخی از کسانی که در این گروه ها شرکت می کنند بعدا بخاطر تلقین بعضی درمانگران سودجو، مدعی می شوند که کسانی که گوش و مغز خود را بطور مجانی. در اختیارشان گذاشته اند باعث اضطراب آنها می شده اند بی آنکه توجه کنند کسی که اکنون برای شنیده شدن هزینه می کند خود اوست و خود اوست که چنان نیاز شدیدی به شنیده شدن دارد که حاضر شده هزینه شرکت در گروه درمانی را بپردازد در هر حالی که در حالت عادی هرگز حاضر نبود چنین هزینه ای را بپردازد و در واقع ؛خود او بوده که. با درددلهایش، انرژی دیگران را گرفته است. در هر صورت، رسالت درمانگر کمک به درمانجوست اما اگر درمانگر بخاطر درآمد بیشتر درمانجویان را نسبت به کسانی که روزگار درازی، گوش و انرژی و.. خود را در اختیار او قرار داده بدبین کرده تا درمانجو در گروه ها شرکت کرده تا در آمد درمانگر بالا برود این خود یک خیانت در قبال درمانجوست و خود درمانگری که چنین رویه ای در پیش می گیرد احتیاج به کمک درمانی دارد چرا که نه تنها با وظایف خود آشنا نیست بلکه برای دریافت هزینه های بیشتر، باعث می شود که. درمانجو نسبت به کسانی که قصد کمک به او را داشته اند، بدبین شود" درمانگری که درمانجویان پس از شرکت در کلاسهایش هنوز همه را مقصر دانسته و فکر می کند همگی به او ظلم کرده اند و او مظلوم عالم است؛ نه تنها هیچ پیشرفت درمانی برای درمانجو حاصل نکرده بلکه باعث بدتر شدن وضعیت او نیز شده است. پس لازم است درمانگران قبل از فکر کردن به جیب خود به سلامتی روحی و روانی درمانجویان خود بیندیشند زیرا جیب خالی را می شود پر کرد اما صدمه حاصل از سواستفاده روانی از درمانجویان، یا عیر قابل جبران است و یا بسختی جبران می شود!!!!
صادق هدایت،نابغه ای که آتش زدن نوشته هایش توسط دستانی که خالقشان بود؛ علامتی بود برای مرگ خاموشش با مونوکسید کربن
خود سوزی احمد بالدی؛ تلنگری دیگر به قوانین بی پایه و اساسی که رشوه و رانت و .... را بر می تابد اما دکه ای کوچک،خار چشمش می شود! حاکم محترم از جامعه خبر داری یا از نظرتان بی خبری خوش خبریست؟!