بهرام بیضایی/ طومار شیخ شرزین.
واقعا بسیار کم پیش می آید که اثری آن چنان تاثیرگذار و درخشان باشد که مخاطب را به این اندیشه وادارد که نویسنده یا خالق آن چه دیده است و چگونه اندیشیده که تصمیم به نوشتن و آفرینش چنین شاهکاری گرفته است. برای من، نام استاد بهرام بیضایی تداعی گر همین اثرگذاری و کلام ماندگار است؛ نامی که در صدر دیگر نام ها می نشیند و همواره یادآور ژرفای اندیشه و قدرت آفرینش اوست.
فیلم نامه ی طومار شیخ شرزین نه صرفا روایتی تاریخی یا اسطوره ای، که بازتابی تلخ و هوشمندانه از وضعیتی آشنا در جامعه های امروزی است؛ جامعه ای که در آن اندیشه و زبان به جای آن که راه نجات باشند، به بهای جان تمام می شوند. در این جهان، راستی و درستی چنان ماهیتی مخرب و هراس انگیز یافته اند که نه تنها بیان حقیقت جرم است، بلکه شنیدن آن نیز ترس می آفریند.
بیضایی با نگاه تیزبین خود، پرده از دورویی و فرصت طلبی مردمان برمی دارد؛ آنان که با تغییر اوضاع و منافع، به سادگی از گفته های خویش بازمی گردند، تملق گویی را ابزار پیشرفت می سازند، و رشوه، دزدی و فریبکاری را به عرفی اجتماعی بدل می کنند. در چنین فضایی، شایستگان محکوم به زوال اند و جاهلان، مجال قدرت گیری می یابند. این تصویر، تصویری ملموسی است، از سازوکار حکومت های استبدادی که همیشه در پی خاموش کردن صداهای معقول و مستقل اند.
نکته ی دیگر، انتقاد صریح نویسنده به کسوت گرایی و پرستش نام و مقام است؛ همان نگاه سطحی و مهلکی که ارزش را نه در حقیقت و اعتبار، که در قدرت و جایگاه می جوید. این نقد، از دیرباز گریبان گیر جامعه بوده و بیضایی آن را بی پرده پیش چشم می گذارد. علاوه بر این موضوع، در جهان شیخ شرزین، بدبختی و تیره روزی نتیجه ی شانس یا بازی تقدیر نیست؛ حاصل انتخاب های غلط، نادانی های فردی و جمعی، و اولویت دادن به مصلحت در برابر حقیقت است. مردمان این جهان قربانی تقدیر نیستند، بلکه خود تقدیر خویش را رقم می زنند. از سوی دیگر، بیضایی پرده از حقیقت تلخ دیگری برمی دارد: هیچ لطفی بی چشمداشت نیست. هر بخشش و هر فرصتی تاوانی دارد؛ حتی مردن نیز بی هزینه نیست. همه در جست وجوی مادیات اند، بی آنکه شیوه ی زیستن یا جایگاه اجتماعی، تفاوتی در ماهیت این جست وجو ایجاد کند.
و سرانجام، شاید این مفهوم درون مایه ی اصلی این اثر ادبی باشد که می گوید: شاید بتوان حقیقت را برای مدتی سرکوب و خاموش ساخت؛ اما دانایی را نمی توان کشت. حقیقت سرانجام رخ می نماید و روشنایی، هرچند دیر، پرده از چهره ی ظلم و دروغ برمی دارد.
قلمرو ادبی و زبانی «طومار شیخ شرزین»
طومار شیخ شرزین در قلمرو ادبی و زبانی، یکی از برجسته ترین نمونه های خلاقیت بهرام بیضایی است. زبان اثر، هم احساسی و جان دار است و هم چنان حماسی و کهن که شکوه و وقار را به تمام صحنه ها می دمد. بیضایی با نثری جذاب و سنگین، فضایی می آفریند که در عین تاریخ مندی، برای مخاطب امروز نیز ملموس و تکان دهنده است.
فیلم نامه سرشار از مفاهیم پخته و جهان شمول است؛ به گونه ای که هر بند و هر دیالوگ ضربه ای ادبی و اندیشه برانگیز به ذهن مخاطب وارد می سازد. این ضربه ها نه فقط از حیث هنری، بلکه به طور عمیق سیاسی و اجتماعی اند و خواننده را بارها با تلنگرهای گزنده روبه رو می کنند.
جزئی نگری بیضایی در پرداخت صحنه ها و شخصیت ها به حدی است که هر تیپ اجتماعی به وضوح جان می گیرد و باورپذیر می شود. روایت او روان و درگیرکننده است؛ به گونه ای که خواننده در هر لحظه میان شوق و شعف، دل آشوبی و تکان عاطفی در نوسان است.
✍️امیرمحمد جودی ثمرین