دکتور فضل الرحمن فقیهی هروی
4 یادداشت منتشر شدهسوره فاتحه و قرآن، کلام خدا یا سخن پیامبر؟ (نقد سخن پیامبر خواندن قرآن کریم از سوی سروش دباغ)
سوره فاتحه و قرآن کریم، کلام خدا یا سخن پیامبر؟
(نقد سخن پیامبر خواندن قرآن کریم از سوی سروش دباغ)
نوشته: د. فقیهی هروی
حسین فرج الله دباغ معروف به کریم سروش در سخنان کوتاهی که از وی نشر شده، قرآن کریم را، نه کلام خدا، بلکه سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم و ساخته و پرداخته ایشان می داند. وی به سوره فاتحه یا سوره حمد، که نخستین سوره قرآن کریم است، تمسک می جوید و می گوید که:
«شما همین سوره حمد که همه ما در روز، آن را ده بار در نمازها مان می خوانیم، ببینیم، از ابتدا تا انتهاش، علامتی وجود ندارد که این ها را خدا گفته؛ کاملا معلومه که کلام پیامبر است؛ یعنی یک کسی دارد دعا می کند. همه دعاهایی که در قرآن است، این طوری است؛ خدا دعا نمی کند».
تمسک به سوره حمد یا فاتحه، از سوی دباغ سروش، برای اثبات اینکه قرآن کریم، کلام خدا نیست و کلام پیامبر است، بدون توجه به کل قرآن کریم و بدون تمرکز به سایر آیات این کتاب، و بدون اعتنا به اعجاز این سوره و سایر سوره های قرآن کریم، بسیار نادرست و استدلال ناجوان مردانه و خنده آور است.
سروش دباغ، بدون توجه به سیر عمودی آیات قرآن کریم از اول تا آخر آن، بدون اعتنا به محتوای آیات دیگر قرآن که این ادعایش را مستقیما رد می کند و بدون توجه به اعجاز لفظی و معنوی متن سوره حمد و دیگر سوره های قرآن کریم، چنین ادعایی را ابراز داشته است. این ادعای ظاهر فریب، بیان گر عدم دانش مسلکی و تخصصی سروش دباغ به اعجاز قرآن کریم و عدم آموزش نظام مند علوم قرآنی از سوی وی را به منصه شهود می گذارد و ثابت می سازد که وی نه از روی دانش و تحقیق، بلکه از روی عقده و ستیز و از روی مکابره و عدم دانش نظام مند، این سخنان را تبارز داده و ادعا کرده است.
ادعای سروش دباغ، از چند نگاه و به چند دلیل نادرست است که در زیر، کوتاه مورد نقد قرار می گیرد:
نخست- سروش، آگاه نیست و غافل مانده، و یا اینکه خود را به تغافل زده از اینکه، الله متعال در سوره حمد به پیامبرش آموزش داده تا چه گونه وی را بستاید و به پیشگاهش دعا نماید. لذا به اتفاق همه اهل تحقیق از علمای بزرگ تفسیر، در اول هر یک از آیات سوره حمد، لفظ «قل یا محمد= بگو ای محمد» مقدر است. امام ابوجعفر طبری از مفسران پیش کسوت قرآن کریم، در تفسیر معروفش، در تفسیر آیات سوره حمد، به نقل از عبد الله بن عباس که نخستین مفسر قرآن کریم است و به «ترجمان القرآن»، «رئیس المفسرین» و «حبر الامه» معروف است، می نویسد:
«عن ابن عباس: ان جبریل قال للنبی صلی الله علیه وسلم عن الله تعالی ذکره: قل یا محمد، "الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین" ، وقل ایضا یا محمد: "ایاک نعبد وایاک نستعین"= از ابن عباس روایت است که جبرئیل برای پیامبر صلی الله علیه وسلم از جانب الله متعال، گفت که: بگو ای محمد، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم مالک یوم الدین. و نیز گفته که همچنان بگو ای محمد: ایاک نعبد وایاک نستعین» [تفسیر الطبری: 1/ 153].
باز در ادامه سوره حمد گفته است: «عن الضحاک، عن عبد الله بن عباس، قال: قال جبریل لمحمد صلی الله علیه وسلم: "قل، یا محمد، اهدنا یا ربنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم...= از ضحاک از عبد الله بن عباس نقل شده که گفت: جبرئیل برای محمد صلی الله علیه وسلم گفت: بگو ای محمد: اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم...» [تفسیر الطبری: 1/ 166 و177].
همین تقدیر لفظ «قل یا محمد= بگو ای محمد» در اول آیات سوره حمد یا فاتحه، از ابن عباس رضی الله عنهما که الله به جبرئیل علیه السلام امر کرده تا آیات قرآن کریم را برای پیامبر اسلام، بخواند و وی را امر کند تا آن را به دیگران بخواند، در تفسیرهای زیادی نقل شده است. از جمله [تفسیر مجاهد: 254]؛ [تفسیر ابن ابی حاتم: 1/ 30]؛ [تفسیر ابن کثیر: 1/ 51]؛ [تفسیر مقاتل بن سلیمان: 1/ 155] [معانی القرآن للاخفش: 1/ 15] و شمار زیادی از تفاسیر دیگر ذکر شده است.
بنابراین، اینکه سوره حمد، متضمن حمد الله و متضمن بیان صفات اوتعالی و دعا و نیایش است، نمی تواند ثابت سازد که قرآن کریم و سوره فاتحه کلام الله نیست و کلام پیامبر است؛ بلکه این به تقدیر «قل» در اول آیات، آموزشی برای پیامبر صلی الله علیه وسلم و امت اوست، تا اینچنین کلام الله را بخوانند و حمد و سپاس اوتعالی را به جای آورند.
دوم- سروش دباغ، فراموش کرده یا خود را به فراموش کاری زده، که همین تقدیر لفظ «قل» که در سوره حمد و برخی آیات دیگر، به گونه مقدر آمده است، در شمار قابل اعتنایی از آیات قرآن کریم، لفظا و به گونه ظاهر، نیز آمده است. یعنی اینکه این سوره ها و آیات، با لفظ «قل» شروع شده اند و همین لفظ امر به خواندن و تلاوت، مستقیم و بدون پرده، بیان گر آن است، که الله متعال، آیات کلام خویش را از نزد خود بر پیامبر صلی الله علیه وسلم، نازل کرده و وی را موظف کرده تا برای مردم برساند و بخواند. وجود این آیات، با لفظ «قل»، ادعای مکابره صفتانه سروش دباغ را در اینکه قرآن را کلام رسول الله خوانده، از ریشه و بیخ، رد می کند و نادرست ثابت می سازد.
توجه به این آیات و سوره ها، این حقیقت را اثبات می سازد و هر شخص دارای فهم، این امر را آشکار می داند. در قرآن کریم می خوانیم:
- «قل اعوذ برب الفلق...= بگو [ای محمد] پناه می برم به پروردگار سپیده دم...» [الفلق: 1]
- «قل هو الله احد...= بگو [ای محمد] الله یگانه است...» [الاخلاص: 1].
- «قل اعوذ برب الناس= بگو [ای محمد] پناه می برم به پروردگار مردم» [الناس: 1].
- «قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد= بگو همانا من انسانی همانندشما هستم که به سویم وحی فرستاده می شود که همانا معبودتان معبود واحدی است» [الکهف: 110] و [فصلت: 6].
- «قل انما انا منذر وما من اله الا الله الواحد القهار= بگو همانا من، بیم دهنده یی هستم و هیچ معبود بحقی جز الله یگانه قهار وجود ندارد» [ص: 65].
این آیات و سوره ها که شمار شان زیاد و بیش از آن است که ذکر شد، همه به لفظ «قل» شروع می شوند، لذا صریح دلالت بر این دارند، که قرآن کریم، کلام الله است و لفظ و معنای آن از جانب الله، بر پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، نازل شده و سخن و ساخته و پرداخته پیامبر اسلام نیست.
سوم- خطاب قرآن از جانب الله متعال بر پیامبر صلی الله علیه وسلم، با کلمه امر «واذکر= یادآوری کن» و نیز با کلمه «واصبر= شکیباباش» بیان گر نادرستی ادعای سروش است و به گونه صریح، ثابت می سازد، که این سخن رسول الله نیست؛ بلکه کلام الله است که آن را بر پیامبرش صلی الله علیه وسلم، نازل کرده و او را مامور به ذکر برخی مطالب، مثل یادآوری مسائل و صبر ورزیدن در برابر مشکلات و مصائب نموده است؛ طوری که با توجه به سیاق کلام، نمی شود آن را سخن و ساخته خود پیامبر صلی الله علیه وسلم دانست؛ بلکه سیاق کلام به گونه واضح، بیانگر آن است که قرآن، کلام الله است؛ نه سخن پیامبر. توجه به این آیات، این حقیقت را ثابت می سازد:
«واذکر عبدنا داوود ذا الاید انه اواب» [ص: 17]
(و یادآور [ای محمد] از بنده ما داود که صاحب توان بود؛ همانا او بسیار بازگردنده به حق بود).
«واذکر عبدنا ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الشیطان بنصب وعذاب» [ص: 41]
(و یادآور [ای محمد] از بنده ما ایوب، که چون پروردگارش را نداکرد که همانا شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرده است).
«واذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا» [مریم: 16]
(و در این کتاب [ای محمد] از مریم یاد کن، آن گاه که از کسان خود در مکانی شرقی به یک کناره شتافت).
«واذکر فی الکتاب موسی انه کان مخلصا وکان رسولا نبیا» [مریم: 51]
(و در این کتاب [ای محمد] از موسی یاد کن؛ همانا او پاک دل و فرستادهیی پیامبر بود).
«واذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولا نبیا» [مریم: 54]
(و در این کتاب [ای محمد] از اسماعیل یاد کن؛ همانا او درستوعده و فرستادهیی پیامبر بود).
و نیز در این آیات، کاربرد فعل امر «واصبر» به وضاحت دلالت دارد که آیات قرآن، سخن پیامبر نیست و کلام الله است:
«واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجرا جمیلا» [المزمل: 10]
(و[ای محمد] در برابر آنچه می گویند، صبر پیشه کن و از آنان با دوری گزیدنی خوش، فاصله بگیر).
«واصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین» [هود: 115]
(و [ای محمد] شکیبا باش که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیگرداند).
«واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه والعشی» [الکهف: 28]
(و [ای محمد] با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند [و] خشنودی او را میخواهند شکیبایی پیشه کن...).
در این آیات، کلمات امر «واذکر» و «واصبر»، خطاب مستقیم به پیامبر صلی الله علیه وسلم است، که از جانب الله متعال صورت گرفته است؛ طوری که هیچ شخص منصف از آن انکار کرده نمی تواند. همه اهل تفسیر، از متقدمان تا متاخران، خطاب این آیات را از سوی الله متعال بر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم می دانند و هیچ کسی از چنین دیدگاهی تخلف نکرده است. بنابراین، ادعای اینکه سوره حمد و قرآن کریم، کلام الله نیست و کلام پیامبر است، نادرست می باشد.
چهارم- نص صریح برخی آیات، بیان گر این است که هرگز نمی تواند، آیات قرآن کریم، سخن و ساخته و پرداخته خود پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد، بلکه بسیار واضح و آشکار است که کلام الله متعال است. به این آیات توجه کنید:
- «وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین» [البقره: 23].
(و اگر در آنچه بر بنده خود[محمد] نازل کردهایم شک دارید، پس اگر راست میگویید سورهیی مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید).
لفظ «نزلنا علی عبدنا= بر بنده مان نازل کردیم» به طور صریح، دلالت دارد که قرآن کلام الله است، نه سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم که آن را از خود ساخته و پرداخته باشد. این حقیقت را کسی که اندکی عقل با انصاف داشته باشد، انکار کرده نمی تواند. چه سیاق کلام، نمی تواند دلالت کند که سخن پیامبر باشد، نه سخن الله!!
- «وما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان » [الانفال: 41].
(و آنچه را بر بنده مان [محمد] در روز فرقان، روزی که دو گروه، روبه رو شدند، نازل نمودیم).
لفظ « انزلنا علی عبدنا» دلالت صریح دارد که قرآن کریم، کلام الله است؛ نه سخن و ساخته و پرداخته پیامبر صلی الله علیه وسلم. چه سیاق کلام، چنین حرفی را نمی تواند برساند.
- «انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» [الدخان: 3].
(همانا ما آن [قرآن] را در شبی مبارک نازل کردیم؛ همانا ما بیم دهنده هستیم).
- «انا انزلناه فی لیله القدر» [القدر: 1].
(همانا ما آن[قرآن] را در شب قدر نازل کردیم).
حال محتوای این آیات، چیست؟ آیا صاحب قرآن، الله است که آن را بر پیامبرش نازل کرده؛ یا خود پیامبر قرآن را از خود ساخته و نازل کرده است؟ پیامبر چه گونه قرآن را نازل می کند؟ آیا شخص عاقلی که اندک عقل داشته باشد، می تواند بگوید که قرآن را پیامبر نازل کرده است؟! آیا خرد منصف، یا انسانی که احمق نباشد، می تواند با ملاحظه و مطالعه این آیات و امثال آن، بپذیرد که قرآن کلام الله نیست، و ساخته و سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم است؟!
پنجم- شمار زیادی از آیات قرآن کریم، خطاب مستقیم از سوی الله بر پیامبر صلی الله علیه وسلم را با عبارت «یا ایها النبی» و عبارت «یا ایها الرسول» احتوا کرده که هرگز ممکن نیست از سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم ساخته شده باشد؛ بلکه سیاق کلام به طور واضح و آشکار، حکم می کند که کلام الله است؛ نه سخن پیامبر اسلام. این آیات را بنگرید:
- «یا ایها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فی الکفر من الذین قالوا آمنا بافواههم ولم تومن قلوبهم ومن الذین هادوا» [المائده: 41]
- «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته» [المائده: 67]
- «یا ایها النبی حسبک الله ومن اتبعک من المومنین» [الانفال: 64]
- «یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال» [الانفال: 65]
- «یا ایها النبی جاهد الکفار والمنافقین واغلظ علیهم وماواهم جهنم وبئس المصیر » [التوبه: 73]
- «یا ایها النبی اتق الله ولا تطع الکافرین والمنافقین ان الله کان علیما حکیم» [الاحزاب: 1]
- «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا» [الاحزاب: 45]
ملاحظه می شود که در این آیات و شماری زیادی دیگر آیات که از ذکر آن ها صرف نظر می شود، خطاب مستقیم «یا ایها النبی» و یا ایها الرسول» از جانب الله متعال بر پیامبر صورت گرفته است. این خطاب، هرگز نمی تواند از سوی خود پیامبر بر خودشان باشد و لذا به طور صریح دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم از سوی الله نازل شده و کلام الله است؛ یعنی که ساخته و پرداخته پیامبر اسلام نمی تواند باشد. آیا عقل سلیم که اندکی انصاف داشته باشد، می تواند بپذیرد که این آیات، ساخته و پرداخته خود پیامبر صلی الله علیه وسلم است؟
آیا نسبت این کلام به پیامبر اسلام و این کلام را ساخته و پرداخته پیامبر دانستن، جز مکابره و دروغ گویی مرموز، چیز دیگری می تواند باشد؟
چرا سروش دباغ، در پهلوی تلاوت سوره حمد، به این آیات که خطاب مستقیم الله بر پیامبر صلی الله علیه وسلم را احتوا نموده، توجه نکرده است؟
چرا هواداران سروش دباغ، اندکی نمی اندیشند و نمی دانند که او دیوانه وار در پی جستن عیب و کاستی قرآن و شریعت است؛ نه در پی جستن و تحقیق حقیقت و حق!! چرا خزعبلات او را می پذیرند و به این یاوه گویی های او گوش می دهند و این حقایق را مطالعه نمی کنند تا به دروغ های شاخ دارش پی ببرند؟!
ششم- آنچه را سروش دباغ، ادعا می کند که قرآن کریم، سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم است و او آن را از خود ساخته و کلام خداوند نیست، با منطق عقلانی و اعجاز قرآن کریم، هیچ سازگاری ندارد و ادعای بی بنادی است. سخن سروش دباغ، حرف جدیدی هم نیست. بلکه در هنگام نزول قرآن کریم نیز، معاندانی آن را نه کلام خدا، بلکه ساخته و پرداخته پیامبر می دانستند. چنانچه وقتی آیات قرآن کریم را می شنیدند، می گفتند:
«ما سمعنا بهذا فی المله الآخره ان هذا الا اختلاق» [ص: 7].
(در آیین های دیگر، چنین چیزی نشنیدیم؛ این[قرآن] جز چیزی ساختگی نیست).
قرآن کریم، سخت سخن شان را نادرست دانست و رد کرد. بلکه به آنان چلینج داد که اگر این کلام خدا نیست، و خودساخته و پرداخته محمد است- که نه پیش کسی درس خوانده؛ نه به کدام مدرسه رفته؛ نه به دانشگاهی رفته و تحصیل کرده؛ نه ادیب و سخنور بوده؛ نه شاعر و کاهن بوده؛ نه خطیب و صاحب تالیف بوده- پس شما که ادیب و سخنور هستید؛ خطیب و صاحب سخن هستید؛ شاعر و دارای فنون بیان هستید؛ و سبعه معلقه آثار ادبی شماست، همانند این قرآن، یک سوره کوتاهی بیاورید. آنان را به داوطلبی فرا می خواند و می فرماید:
«ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین» [هود: 13].
(آیا میگویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است؟ بگو اگر راست میگویید؛ ده سوره برساختهشده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هرکه را میتوانید فرا خوانید).
وقتی ده سوره همانندش آورده نتوانستند، آنان را به آوردن یک سوره کوتاهی همانند آن به داوطلبی خواست و فرمود:
«وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین» [البقره: 23]
(و اگر در آنچه بر بنده خود[محمد] نازل کردهایم شک دارید، پس اگر راست میگویید سورهیی مانند آن بیاورید و گواهان خود را از غیر خدا فرا خوانید).
باز فرمود که:
«ام یقولون افتراه قل فاتوا بسوره مثله وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین» [یونس: 38]
(آیا میگویند آن را از خودساخته است؟ بگو اگر راست میگویید، سورهیی مانند آن بیاورید و هر که را جز خدا میتوانید فرا بخوانید).
هفتم- قرآن کریم نسبت ساختن و پرداختن قرآن به پیامبر صلی الله علیه وسلم را از ریشه و بنیاد، مردود می داند و همچنان که محال است، کسی همانند قرآن بسازد، چنین اتهامی را شدیدا رد می کند و این کار را ناشایسته و بسیار زشت معرفی می دارد؛ آنجا که می فرماید:
«وما هو بقول شاعر قلیلا ما تومنون ولا بقول کاهن قلیلا ما تذکرون تنزیل من رب العالمین ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منکم من احد عنه حاجزین» [الحاقه: 41 - 47].
(و آن[قرآن] گفتار شاعری نیست، که کم تر [بدان] ایمان بدارید؛ و نه گفتار کاهنی [که] کمتر پند بگیرید؛ [پیام] فرودآمدهیی است از جانب پروردگار جهانیان؛ و اگر [پیامبر] پارهیی گفتهها را بر ما می بست؛ دست راستش را سخت میگرفتیم؛ سپس رگ قلبش را پاره میکردیم؛ و هیچ یک از شما مانع از [عذاب] او نمیشد).
حال وقتی، قرآن کریم خودش، نسبت ساختن قرآن از سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم را با شدت اینچنینی رد می کند، و پیامبر را سخت تهدید می کند که اگر از خود چیزی بر ما بسازد، رگ گردنش را قطع می کنیم و عذابش می نماییم، آیا شخص هوشیار و منصفی، می تواند بیاید بگوید که این قرآن، ساخته پیامبر است؟؟ آیا جز شخص دروغ گوی یا دیوانه یی می تواند چنین ادعای نابجایی را از خود ارائه دهد؟؟
از سوی دیگر، آیا ممکن است، پیامبری که هیچ درس نخوانده و خوانده و نوشته نمی تواند، فصیح ترین کلامی را بیاورد و از خود بسازد، که شعرا و ادبای زمان و فصحا و بلغای جهان در طول قرن ها - از جمله همین حالا، سروش دباغ و هوادارانش- از آوردن همانند آن عاجز و ناتوان باشند؟!
قرآن کریم یادآور شده که ممکن نیست، پیامبر صلی الله علیه وسلم، قرآن را از خود ساخته باشد؛ چه او قبلا چیز را خوانده نمی توانسته و خط نوشته نمی توانسته است؛ آنجا که فرموده است:
«وما کنت تتلو من قبله من کتاب ولا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم وما یجحد بآیاتنا الا الظالمون» [العنکبوت: 48، 49].
(و تو هیچ کتابی را پیش از این نمیخواندی و با دست راست خود [کتابی] نمینوشتی و گر نه باطلاندیشان، قطعا به شک میافتادند؛ بلکه [قرآن] آیاتی روشن در سینههای کسانی است که علم یافتهاند و جز ستم گران منکر آیات ما نمیشوند).
پیامبر صلی الله علیه وسلم، هرگز جایی درس نخوانده بودند و حتی در اوایل بعثت خود، هرگز خط را نوشته و خوانده نمی توانستند. از اینرو در قرآن کریم به لقب «الامی» یادشده اند. در برخی آیات می خوانیم:
«فآمنوا بالله ورسوله النبی الامی» [الاعراف: 158]
(پس به الله و رسولش که پیامبر امی= ناخواننده است ایمان بیاورید).
«الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه والانجیل» [الاعراف: 157].
(آنان که رسول را که پیامبری امی است پیروی می کنند؛ آنکه [نام] وی را نزد شان در تورات و انجیل نوشته می یابند).
آری، این امی و ناخوان بودند پیامبر صلی الله علیه وسلم، حکمت متعالی و بلندی داشت و آن اینکه، مخالفان دعوت اسلام از مشرکان و یهود و نصارا در هنگام نزول آن و نیز معاندانی مثل سروش دباغ در گذار زمان، نگویند که این قرآن را- که معجزه جاودان اسلام است- پیامبر صلی الله علیه وسلم از پیش خود ساخته است و کلام الله متعال نیست. بلکه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم امی بود و در حالی به پیامبری مبعوث شد که ناخوان بود و خط را خوانده و نوشته نمی توانست، تا دلیلی قاطع و برهانی ساطع بر این باشد که آنچه را به مردم می آورد و عرضه می دارد، کلام الله است؛ نه سخن و ساخته و پرداخته خودش!!
یعنی ویژگی ناخوانی و نانویسایی پیامبر اسلام، تحکیم اعجاز قرآن کریم بود و هست. تا مردم مکه و سایر کفار معاصر بعثت شان در همان وقت، و جهانیان تا زمان برپایی جهان و کائنات، برای همیشه، بدانند که این کلام الله است و ساخته و پرداخته رسول الله نیست و نبوده است. پس جز آدم های احمق و معاند، کسی از این که قرآن کلام الله است، انکار نمی ورزد.
نتیجه گیری
از آنچه تا اینجا گفته آمد به این نتایج دست می یابیم:
- قرآن کریم سر تا پا، و از جمله سوره حمد یا فاتحه، کلام خداوند است و ساخته و پرداخته رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی باشد. این امر از خلال دلایلی که ارائه شد، به اثبات رسید؛ طوری که جز مکابران معاند، کسی از آن انکار کرده نمی تواند.
- دلایلی موفور بر این وجود دارد، که قرآن کریم، لفظا و معنی کلام الله است؛ نه کلام پیامبر و نه کلام هرکسی دیگر. اعجاز قرآن کریم این سخن را به اثبات می رساند؛ چه در طور تاریخ اسلام، کسی نتوانسته یک سوره کوچکی همانندش بیاورد و سروش و هوادارانش نیز نمی توانند سوره کوچکی همانند قرآن کریم بیاورند. در حالی که اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم، با وجود امی بودنشان قرآن را می ساخت، دیگران که تحصیلات عالی داشتند و ادیب و سخنور و دانش مند بودند، به طریق اولی می توانستند مثل قرآن، بیاورند. وقتی نتوانستند و نمی توانند، ثابت می شود که کلام الله است؛ نه سخن پیامبر.
- حقیقت این است،که سروش، تحصیل نظام مند در علوم اسلامی و به ویژه در علوم القرآن ندارد و از اینرو به گونه التقاطی، با نشخوار سخنان نویسندگان معاند دیگر زبان ها، بویژه برخی نویسندگان منحرف عرب، می خواهد در لباس دانش مند و صاحب نظر در حوزه تفکر و اندیشه دینی عرض اندام کند. در حالی که جز سخنان نفاق افگن در میان امت اسلامی، چیزی از وی ساخته نیست و حرفی جز بیهوده گویی تا حال بیرون نیاورده است.
مراجع و منابع
- قرآن کریم.ن کریم
- - طبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر. (1420 ه - 2000 م). جامع البیان فی تاویل القرآن. تحقیق: احمد محمد شاکر، چاپ اول، بیروت: موسسه الرساله.
- مجاهد، مجاهد بن جبیر مکی قرشی مخزومی. (1410ه - 1989م). تفسیر مجاهد. تحقیق: محمد عبد السلام ابوالنیل، چاپ اول، مصر: دار الفکر الاسلامی الحدیثه.
- ابن ابی حاتم، ابو محمد عبد الرحمن بن محمد بن ادریس بن المنذر التمیمی، الحنظلی، الرازی. (1419). تفسیر القرآن العظیم لابن ابی حاتم. تحقیق: اسعد محمد الطیب، چاپ سوم، المملکه العربیه السعودیه: مکتبه نزار مصطفی الباز.
- ابن کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی بصری دمشقی. (1420ه - 1999 م). تفسیر القرآن العظیم. تحقیق: سامی بن محمد سلامه، چاپ دوم، ناشر: دار طیبه للنشر والتوزیع.
- - بلخی، ابو الحسن مقاتل بن سلیمان بن بشیر. (1423ه). تفسیر مقاتل بن سلیمان. تحقیق: عبد الله محمود شحاته، چاپ اول، بیروت: دار احیاء التراث.
- اخفش، ابو الحسن المجاشعی البلخی البصری. (1411 ه - 1990 م). معانی القرآن للاخفش [معتزلی]. تحقیق: الدکتوره هدی محمود قراعه، چاپ نخست، قاهره: مکتبه الخانجی.