"زن،زندگی" یا "زن،آزادی"
تا زمانی که موضوع اقتصاد و اشتغال زنان به صورت زیر بنایی حل نشود، زنان همچنان به عنوان جنس دوم خواهند ماند. از همان زمان که فرزند دختری در خانواده به دنیا می آید باید مانند یک فرزند پسر، بحث آینده مالی و شغلی اش مساله دولت ها و خانواده باشد. تا زمانی که الویت دولت ها اشتغال مردان و تصور خانواده این باشد که دختر برای زندگی آینده اش فقط یک دست جهیزیه و یک فقره شوهر لازم دارد، نمی توان به حل بنیادی مسایل زنان امید بست. در این نوع نگاه زن مایملک مرد حساب می آید که از سنی به بعد از قیومیت پدر(یا برادر) به قیومیت شوهر شیفت می شود . اینکه می گویم اقتصاد و اشتغال باید حل شود به این دلیل خیلی ساده و بدیهی است که "هر کس نان شما را بدهد، ولی و سرپرست شما است و شما برای هر کاری باید از او اجازه بگیرید و حتی اختیار تن خود را هم ندارید و این موضوع با زندگی در جهان امروز کاملا در تناقض است. آزادی و اختیار پیش شرط توسعه فردی است. مثلا چطور می شود شما که پس از چند سال تلاش مربی تیم ملی کشورتان بشوید و درست در لحظه آخر، شوهرتان ویارش بگیرد که "من اجازه نمی دم بری خارج از کشور". من نمی خواهم قضاوت کنم که چه چیزی درست است، چی غلط. منظورم این است که اینطور نمی شود. حتی این آقایون هم می دانند اینطور نمی شود. توی دلشان همون زن طالبان است. ولی گیر کرده اند . در مساله زن ایرانی که بیش از نیم قرن مدرنیته را تجربه کرده است، گیر کرده اند.