( سید نهضت حسینی نژاد ) مهر تابان در آئین پیشینیان تالش

4 دی 1402 - خواندن 7 دقیقه - 915 بازدید





مرحوم سید نهضت حسینی نژاد ؛ شاعر ، نویسنده و پژوهشگر خاک پاک استان گیلان ، نویسنده کتاب 700 صفحه ای تالشنامه :

نگارش ذیل را به رسم یادبود و همکاری های مستمر تاریخی و فرهنگی که با یکدیگر داشتیم ، از قلم ایشان ، تقدیم به اهل علم و پژوهش می نمایم . روحش شاد و قرین رحمت الهی باد .

بنده ی خاکی

سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی 


 آنگاه که سر از خواب نوشین بامدادان برمیداریم ، و شکرانه در پیشگاه یگانه ای می گذاریم که دوگانگی در بارگاه بلند یگانگی او راه ندارد . ناگهان از کرانه افق آفتاب جهان تاب به روش هر روزی چونان آتشین گویی خونین روی ، سر از بالین کیهان برمی دارد ، و با مهری جهان افروز شانه بر گیسوان گیتی می کشد و به آذین آن می پردازد . جلوه گری آغاز می کند و با طنازی درهای بسته شبانه را باز مینماید و نمایشی خیره کننده پیش روی همگان به تماشا می گذارد . 

آری چه خورشید درخشانی ، چه جلوه تابناکی ، چه جهان زیبایی ، و چه بلند افلاکی . شگفتا این گلوله زرین جام ، افلاکی که از نهان خانه ی کبریایی اعلام روی به کره خاکی نهاده ، چه ارمغان سیماب گون پاکی به همراه دارد . تا افق دور آفاق را پر نور گرداند و دیدگان بینندگان مشتاق را از پرتو درخشان خویش روشنایی بخشد . چه اسرار ناگفته در سینه آتشین بی کینه خود نهفته و چه پیام جانسوز دلنشین بر زبان دارد ، و شاهد چه رخدادهای تلخ و شیرینی بوده که هنوز هم با همه روشنگریها که از دور روشنی می بخشد و از نزدیک گرما می دهد در پرده ابهام باقی مانده است . 

 جز خداوند یکتا چه کسی میداند این نمایش حیرت آور و عبرت انگیز و پندآموز ، از چه زمانی آغاز گردیده و چگونه به پایان می رسد .

حدس و گمان آدمیان با همه پیشرفتهای محیرالقول علمی پایان آن را چگونه رقم خواهند زد .

و آیا پاسخ قاطعی برای آغاز و پایان این پرسش بدست خواهد آمد؟ و یا همچنان با فرضیات همراه خواهد بود و این چرخش پیاپی تا کی ادامه خواهد داشت ، و این ماموریت اجباری جهان شمول چه وقت مشمول توقف دائمی و رفع خستگی و استراحت خواهد بود ، و آن وقت چه خواهد شد .

میگویند : دانشمندان معتقدند ممکن است آفتاب پانصد میلیون سال دیگر رو به خاموشی نهد در صورت صحت ادعا ، از نور افشانی باز بماند ، آن موقع تکلیف زمین و ساکنان آن معلوم است ؟ اما ظریفی گفته است آزمایشات علمی انسان ، برای مرعوب و مغلوب کردن همدیگر خیلی زود تر از آنچه پیش بینی های علمی خبر داده است ، با استقبال شتابان به پایان کار خورشید و زمین نزدیک خواهند شد .

هنوز هم در میان بومیان تالش به طور طبیعی و فطری سوگند به آفتاب و آتش و چراغ مرسوم است من باب نمونه : به زبان تالشی میگویند " هه یآ آزرده افتاویه " به آن آفتاب زردرنگ سوگند ، یا " هه یا ا آتشی یه " به آن آتش سوگند یا " هه یا ا ، چرایه" به آن چراغ سوگند ، کما اینکه در قرآن مجید هم سوگند به آفتاب و ماه آمده است . " والشمس و ضحیها و القمر اذا جلیها ." تا این که به روز و شب و آسمان و زمین و غیره نیز ذات اقدس خداوندگاری قسم یاد کرده است ، بدون تردید همه این موارد آشکارا دال بر توجه دادن است بر آیات بینات الهی که آدمی ببیند و بیندیشد ، و با توجه به همه ی این یادآوریها آنچه متبادر به ذهن است اینک قطعا علاقه به روشنایی و اعتقاد به قداست و پاکی آن از گذشته های بسیار دور در بینش اعتقادی اقوام ساکنین این سرزمین وجود داشته است ، تصور نمی کنم بتوان آن را آفتاب پرست یا آتش پرست نامید ؛ بلکه باید مهر آیین و دوستدار روشنایی و بیزار از تاریکی دانست چه این که آدمی به طور فطری از تاریکی و سیاهی متنفر و حتی در هراس بوده و طبعا روشنایی و سپیدی را دوست داشته و با آن مهر ورزیده است . زیرا انسان از آغاز ؛ هنگامی که چشم به جهان گشوده دو پدیده قابل توجه را پیش روی خود داشته و به آن فکر کرده است .

یکی اینکه روز را وسیله تلاش برای کسب معاش و رسیدن به اهداف و آمال و آرزوها دانسته و شب را به ناچار باز ماندن از کنکاش و پناه بردن به پناهگاه امن و در امان ماندن از تجاوز و تعرض دشمنان دیده است ، در این قسمت از زندگی همه ی موجودات زنده زمینی و هوائی به طور غریزی و فطری به نوعی اشتراک دارند جز خفاش که از روشنائی به تاریکی پناه می برد .

شک نیست آدمیان روشنایی روز را وسیله نجات از ظلمت شب و تامین آرامش خویش منظور داشته و قطعا هر چیز که موجب آرامش آدمی باشد موجب دلبستگی او نیز میگردد .

بدون تردید توجه به آفتاب باید از همین انگیزه طبیعی سرچشمه گرفته باشد ، و اینکه در قرآن مجید آمده ذوالقرنین به جایی رسید مشاهده کرد آفتاب در چشمه ای فرو رفت یعنی غروب آفتاب برای او اینگونه جلوه گر و مجسم گردید و تاریکی سد راه او شد و از رسیدن به مقصود باز ماند اشاره به این مطلب است . که ظلمت مانع پیشرفت است . یا داستان حضرت ابراهیم (ع ) در قرآن مقدس که ابتدا ماه و اختران را مورد توجه قرار داد آنها را پروردگار یا آفریدگار خود پنداشت تا بالاخره آفتاب که بزرگتر از آنها می نمود در نظر او جلوه گر شد و آن را خدا دانست و چون همه آنها را در افول دید از آنها روی برگردانید و به این نتیجه رسید هرچه افول کند نمی تواند مقامی پایدار و مرجعی ازلی باشد و متکائی استوار و دائمی و ابدی بماند . چون در معرض تغییر و تحول و دگرگونی قرار دارد فانی است و نمی تواند علی الاطلاق باشد و با اینگونه زیرو رو کردن اندیشه به ریشه یابی پرداخت تا اینکه مشمول عنایت خالق یکتا قرار گرفت و مکتب آسمانی راستین انبیاء الهی را به جهانیان عرضه داشت تا آنجا که در قرآن کریم به پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص )به طبع از ملت حنیف او امر شده است .

سخن اینجا بود که روشنایی خورشید در زندگی همه موجودات اعم از انسان و حیوان و نبات خصوصا و عموما اثر و دخالت مستقیم غیر قابل انکار دارد گرچه به درستی نمی دانیم اولین بار که انسان موفق به کشف آتش گردید چه ابراز احساساتی نموده است . قطعا به شادمانی و جشن و سرور پرداخته است .


سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی