حمیدرضا صفری
40 یادداشت منتشر شدهمعرفی نظریه های توسعه در ایران و نظریه بحران به علاوه یک.(بخش ششم).نظریه پردازی و مثال های واقعی آن
23 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 22 بازدید
نظریه پرداز می تواند خط شکن باشد، اما نه با فاصله گرفتن از واقعیت، بلکه با نشان دادن راه های نوینی که بر بستر واقعیت و با درک عمیق از آن بنا شده اند. این “خط شکنی” باید هدایت شده، مسئولانه و در خدمت “پیشرفت واقعی” (نه توهم پیشرفت) باشد.یک نظریه پرداز واقعی، محصول یک “فرد با ظرفیت های درونی خاص” (کنجکاوی، تحلیل، تجربه زیسته، و…) است که در “بستر اجتماعی مناسب” (نیاز به حل مسئله، دسترسی به دانش، فرهنگ پرسشگری) قرار گرفته است. این دو عامل، در تعاملی پویا، “نطفه” یک نظریه را شکل می دهند و آن را به بالندگی می رسانند. این نظریه، سپس به نوبه خود، می تواند بر جامعه تاثیر بگذارد و چرخه ای جدید از فهم و تحول را آغاز کند.بیایید چند مورد از نظریات توسعه را بررسی کنیم:
نمونه های جهانی:
- نظریه “ساخت گرایی اجتماعی” (Social Constructionism) - پیتر برگر و توماس لوکمن:
- زمینه فردی: این دو جامعه شناس، با نگاهی انتقادی به مفاهیم از پیش تعریف شده جامعه، شروع به پرسیدن این سوال کردند که واقعیت های اجتماعی (مانند پول، دولت، ازدواج) که بدیهی به نظر می رسند، در واقع محصول توافق و تعامل انسان ها هستند. آن ها از ظرفیت تحلیلی و انتزاعی بالایی برخوردار بودند.
- زمینه اجتماعی: دوران پس از جنگ جهانی دوم، باتغییرات اجتماعی و فرهنگی سریع، نیاز به بازاندیشی در مفاهیم بنیادین جامعه را ایجاب می کرد. دسترسی به فلسفه و جامعه شناسی کلاسیک، به آن ها امکان داد تا با استفاده از مفاهیم موجود، چارچوبی نو بسازند.
- تاثیر: این نظریه انقلابی در جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی، و مطالعات فرهنگی ایجاد کرد و نشان داد که واقعیت های ما “خارجی” و “ذاتی” نیستند، بلکه “ساخته” می شوند.
- نظریه “جامعه شبکه ای” (Network Society) - مانوئل کاستلز:
- زمینه فردی: کاستلز، با هوش فراوان و دیدی آینده نگر، توانست تغییرات بنیادی ناشی از ظهور فناوری های اطلاعات و ارتباطات را درک کند. او درکی عمیق از سیر تحولات تاریخی و اقتصادی داشت و توانست پیوندهای میان این فناوری ها و ساختارهای اجتماعی را ببیند.
- زمینه اجتماعی: انقلاب دیجیتال، ظهور اینترنت، و جهانی شدن، زمینه های عینی این نظریه بودند. نیاز به درک چگونگی سازماندهی جامعه در عصر جدید، فضایی برای طرح چنین نظریه ای فراهم کرد.
- تاثیر: نظریه کاستلز، یکی از کلیدی ترین چارچوب ها برای فهم جامعه معاصر، اقتصاد اطلاعات، و تحولات سیاسی در دوران دیجیتال است.
- نظریه “پسااستعمار” (Postcolonial Theory) - ادوارد سعید، هومی بهابها، گایاتری اسپیواک:
- زمینه فردی: این اندیشمندان، که خود اغلب ریشه هایی در جوامع مستعمره داشتند، از تجربه زیسته خود و نگاه انتقادی به تاریخ، برای فهم تبعات عمیق استعمار استفاده کردند. آن ها توانایی فوق العاده ای در تحلیل متون، زبان، و قدرت داشتند.
- زمینه اجتماعی: دوران پس از استقلال بسیاری از کشورها، با باقی مانده های نظام استعماری، نیاز به درک و نقد این میراث را آشکار ساخت.
- تاثیر: این نظریه، مطالعات فرهنگی، ادبیات، و علوم سیاسی را دگرگون کرد و به ما کمک کرد تا قدرت، معرفت، و هویت را در چارچوب روابط استعماری و پسااستعماری درک کنیم.
نمونه های ایرانی:
- نظریه “بحران به علاوه یک” (Crisis Plus One) - حمیدرضا صفری:
- زمینه فردی: نگارنده با توجه به تجربه زیسته، نگاهی انتقادی به ساختارهای اجتماعی و آموزشی ایران، توانایی ترکیب مفاهیم از حوزه های مختلف (ریاضی، فلسفه، جامعه شناسی) بهره برده است. با “شکاف” میان مفاهیم نظری و مصادیق عملی در ایران مواجه شده و سعی در توضیح چرایی تکرار بحران ها دارد.
- زمینه اجتماعی: ایران، با تاریخچه طولانی بحران های ساختاری، سیاسی، و اقتصادی، بستر طبیعی برای طرح چنین نظریه ای است. مشکلات نظام آموزشی، شکاف میان نخبگان و مردم، و تکرار چرخه های توسعه نیافتگی، همگی عوامل اجتماعی شکل گیری این نظریه بوده اند.
- تاثیر بالقوه: این نظریه با ارائه یک چارچوب تحلیلی جدید، می تواند به سیاست گذاران و تحلیلگران برای درک عمیق تر و شاید حل ریشه ای تر بحران ها کمک کند.