سوگیری خودخواهانه

4 دی 1402 - خواندن 2 دقیقه - 174 بازدید

یکی از سوگیری های شناختی «سوگیری خودخواهانه» است. این اصطلاح مکانیسمی را توصیف می کند که افراد از طریق آن، موفقیت را به خود نسبت می دهند و شکست را به شرایط بیرونی. برای مثال وکیلی که وقتی برنده یک پرونده می شود، آن را فقط به لطف مهارت و استراتژی خود در دادگاه نسبت می دهد و اگر شکست می خورد، به خاطر قاضی است، یا موکل آنطور که باید بازی نکرد، شهودی که شهادت نامطلوب دادند و ...!

این تحریف شناختی بسیار رایج است. و هیچ کس از آن مصون نیست: در مسابقات سخنرانی من به عنوان بهترین سخنران جایزه گرفتم، البته به لطف توانایی های سخنوری برجسته ام! و در فینال فقط به این دلیل باختم که اعضای هیئت داوران مرا درک نکردند.

مدیران نیز تقریبا به همین ترتیب عمل می کنند: اگر یک شرکت موفق است، تنها به لطف تصمیمات استراتژیک عالی است، و اگر در وضعیت قرمز قرار دارد، به دلیل تقصیر کارمندان بی انگیزه است که قادر به اجرای صحیح تصمیمات اتخاذ شده نیستند. متقاضیان استخدام نیز از همین مشکل رنج می برند: اگر استخدام می شوند، فقط به دلیل رزومه عالی است، و اگر استخدام نمی شوند، به دلیل "سوالات احمقانه" در طول مصاحبه است.

شما نیز نمونه های بسیاری از موقعیت های زندگی خود را خواهید یافت که در آن خود قربانی یک «خطای خودخواهانه» شده اید.

اما چرا مغز ما اینقدر ما را فریب می دهد؟ آیا «سوگیری خودخواهانه» توضیحی تکاملی دارد؟

در واقع، می توان ادعا کرد که این مکانیسم به ما اجازه نمی دهد پس از شکست ناامید شویم و در مسیر توسعه متوقف شویم. در عوض، عزت نفس را افزایش می دهد و به ما کمک می کند از زندگی بیشتر لذت ببریم، با انگیزه بمانیم و به حرکت رو به جلو ادامه دهیم. افراد راضی روان سالم تری دارند و معمولا عمر طولانی تری دارند.