نادر نادرپور، در بند کودتا.

14 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 81 بازدید

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نشان دهنده تاثیر همزمان ضعف های داخلی و مداخلات خارجی در سرنوشت یک دولت ملی است. مصدق، به عنوان رهبر نهضت ملی و نخست وزیر منتخب، با اجرای ملی شدن صنعت نفت و تقویت استقلال اقتصادی، مشروعیت داخلی خود را افزایش داد و با عملکرد خود امید و شور فراوانی در میان مردم و به ویژه روشنفکران ایجاد کرد. حمایت گسترده جامعه از او موجب شد که بسیاری به تحقق اهداف ملی و آینده ای مستقل خوش بین شوند. با این حال، اختلافات در میان رهبران ملی و ضعف هماهنگی های داخلی ظرفیت مقابله موثر با تهدیدات خارجی را کاهش داد و در نهایت، طراحی دقیق و حمایت همه جانبه انگلیس و آمریکا، با بهره گیری از این زمینه ها، کودتا را موفق ساخت. پس از وقوع کودتا، همه امیدها و دستاوردهای نهضت ملی از بین رفت و ناامیدی گسترده ای در میان روشنفکران، شاعران و بخش بزرگی از جامعه شکل گرفت؛ فضایی که تداعی کننده شکست بزرگ و تاریکی اجتماعی بود و شکاف های عمیق در جامعه و سیاست ایران را نمایان کرد.
یکی از روشنفکرانی که این ناامیدی را عمیقا تجربه کرد، نادر نادرپور بود. او که در دهه های بعدی به عنوان یکی از شاعران تاثیرگذار معاصر ایران شناخته شد، تجربه شکست نهضت ملی را به شکل ملموسی در آثار خود بازتاب داد. شعرهای نادرپور پس از این واقعه سرشار از حسرت، افسوس و تلخی تاریخ بودند و بازتاب دهنده آن فضای تاریک اجتماعی و از دست رفتن امید عمومی بود. این تاثیر عمیق تاریخی نشان می دهد چگونه یک رخداد سیاسی می تواند روحیه و نگاه ادبی یک نسل از شاعران و روشنفکران را شکل دهد.
برای مقایسه بهتر و پی بردن به تغییرات طرز فکر و قلم او، به دو شعر از نادرپور اشاره می کنیم: یکی پیش از کودتا و دیگری پس از کودتا.

این شعر با عنوان «سرود خشم» در هفتم آبان ماه ۱۳۳۱ در تهران سروده شد و فضای آن کاملا نشان دهنده شور و امید دوران نهضت ملی است. چنان که از خوانش شعر برمی آید، حالت دعوت گونه به مبارزه و پایداری علیه ظلم، و پر از انرژی و هیجان انقلابی است:


"سرود خشم"

آهنگران پیر، همه پتک ها به دست
با چهره های سوخته، در نور آفتاب
چون اختران سرخ، به تاریکی غروب
چشمان پر از نوید فرح بخش انقلاب

خواند به پاس روز ظفر، باد شامگاه
شکرانه ی گسستن زنجیر بندگی
آهنگران پیر، همه پتک ها به دست
در چشمشان طلیعه ی خورشید زندگی.

اما شعر دوم، «دیگر نمانده هیچ» که پس از کودتا سروده شده و در ۱۸ آذر ۱۳۳۲ در تهران نوشته شد، نشان دهنده تغییر کامل فضای ذهنی و روحی شاعر است. حس شکست، سرخوردگی و ناامیدی در آن کاملا موج می زند:

"دیگر نمانده هیچ"

دیگر نمانده هیچ بجز وحشت سکوت
دیگر نمانده هیچ بجز آرزوی مرگ
خشم است و انتقام فرومانده در نگاه
جسم است و جان کوفته در جستجوی مرگ

اینک شب است و، مرگ فراراه من هنوز
آنگونه مانده است که نتوانمش شناخت
اینک منم گریخته از بند بندگی
با زندگی چگونه توانم دوباره ساخت؟

مقایسه این دو شعر نشان می دهد که شور و امید انقلابی پیش از کودتا به ناامیدی و تلخی پس از آن تبدیل شده است. نگاه شاعر از انرژی جمعی و چشم انداز روشن، به حسرت، سرخوردگی و تاریکی اجتماعی تغییر یافته است و بازتاب این تحول در ادبیات دوره پس از کودتا کاملا محسوس است.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نه تنها مشروعیت سیاسی و امید اجتماعی را تحت تاثیر قرار داد، بلکه آثار روشنفکران و شاعران مانند نادر نادرپور را نیز متحول کرد. تجربه شکست و سرخوردگی، تاثیر عمیق خود را بر ادبیات و بیان فرهنگی گذاشت و نشان داد که تحولات سیاسی می توانند به سرعت روحیه و نگاه نسل ها را تغییر دهند، از امید به ناامیدی، از شور به سکوت.

✍️امیر محمد جودی ثمرین

دانشگاه محقق اردبیلی