گذار از دام گه خاک و به افلاک بر آمدن

1 دی 1402 - خواندن 2 دقیقه - 150 بازدید



[فروغی بسطامی]

مردان خدا پرده پندار دریدند - یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

هر دست که دادند از آن دست گرفتند - هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند - یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند - یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

جمعی به در پیر خرابات خرابند - قومی به بر شیخ مناجات مریدند

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد - یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

فریاد که در رهگذر آدم خاکی - بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند

همت طلب از باطن پیران سحرخیز - زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

زنهار مزن دست به دامان گروهی - کز حق ببریدند و به باطل گرویدند

چون خلق درآیند به بازار حقیقت - ترسم نفروشند متاعی که خریدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است - کاین جامه به اندازه هر کس نبریدند

مرغان نظرباز سبک سیر فروغی - از دام گه خاک بر افلاک پریدند (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

لحظه ی اشراقی یا «آن خاص» و گذار از دام گه خاک و به افلاک بر آمدن خواهد بود.*

_______________

1- دیوان فروغی بسطامی، فروغی بسطامی، انتشارات روزنه، 1399 ، غزل 226

* - نک به: لحظه ی اشراقی https://civilica.com/note/2691/

لحظه آن اشراقی اینجا و اینجا https://civilica.com/note/1178/