غرور پرده ای میان تو وخداست
آنگه که غرور بنده ای را در هم شکنی
و آوای شکست دلش را نشنوی
آنگه که بنای آرزوهایش را ویران کنی
و مشعل امیدش را به باد بی مهری خاموش سازی
آنگه که دیده بر بندگان خدا فرو بندی
و تنها به آسمان چشم دوزی، بی آنکه زمینیان را بنگری
بگو، ای مدعی بندگی،
دستت را به کدام آسمان بلند می کنی
آن گاه که دلی را شکسته ای؟
نمازت را به کدام قبله می خوانی
آن گاه که قبله ی دل ها را نادیده گرفته ای؟
عبادت، اگر از راه دل نگذرد
و اگر از کوچه های مهر عبور نکند
و اگر مرهمی بر زخم جان ها نباشد
نه طریقت است، نه حقیقت؛
که بازی ای ست با الفاظ مقدس و جامه های رنگین
طریقت آن است که دل را دریابی
و اشک بی پناهی را حرمت نهی
و دستی را که به یاری دراز شده، پس نزنی
و صدای ناله ای را در غوغای دنیا نشنوی، نه آن که خاموشش سازی
خدا را در آسمان جستن، بی دیدن بندگانش بر زمین
دعایی ست بی جان، نمازی ست بی روح
و بندگی ای ست بی ثمر
---
English Translatio
When you crush the pride of a servant
And turn a deaf ear to the sound of their broken heart
When you destroy the castle of their dreams
And extinguish the flame of hope with the wind of cruelty
When you close your eyes to God’s creation
And gaze only at the heavens, ignoring those on earth
Tell me, O claimant of devotion—
To which sky do you raise your hands
When you have shattered a heart?
To which qibla do you pray
When you’ve turned away from the qibla of hearts?
Worship, if it does not pass through the path of the heart
If it does not walk through the alleys of compassion
If it does not soothe the wounds of souls
Is neither a path nor a truth—
But a game of sacred words and ornate robes
The true path is to feel the heart
To honor the tears of the helpless
To never reject a hand stretched out for help
To hear the cry of pain in the noise of the world—not to silence it
To seek God in the sky, while ignoring His servants on earth
Is a lifeless prayer, a soulless worship
And a fruitless servitude
---
🇸🇦 الترجمه العربیه
حینما تسحق کبریاء عبد من عباد الله
ولا تصغی لصوت انکسار قلبه
حینما تهدم قصر احلامه
وتطفئ شعله امله بریاح القسوه
حینما تغمض عینیک عن خلق الله
وتحدق فی السماء، متجاهلا من یسکن الارض
فقل لی، یا مدعی العباده—
الی ای سماء ترفع یدیک
وقد کسرت قلبا؟
الی ای قبله تتوجه فی صلاتک
وقد اعرضت عن قبله القلوب؟
العباده، ان لم تمر بطریق القلب
وان لم تعبر ازقه الرحمه
وان لم تکن بلسما لجراح الارواح
فلیست طریقا ولا حقیقه—
بل لعبه بالالفاظ المقدسه والرداء المزخرف
الطریق الحق هو ان تشعر بالقلب
وان تکرم دمعه المستضعف
وان لا ترد یدا امتدت للاستغاثه
وان تسمع انین الالم وسط ضجیج الدنیا، لا ان تسکته
ان تبحث عن الله فی السماء، وتتجاهل عباده فی الارض
فذلک دعاء بلا روح، وصلاه بلا حیاه
وعباده بلا ثمر
---