نگاهی به ساختار و کیفیت برنامه های گفتگو محور تلویزیونی

7 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 85 بازدید




دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 


مدیوم تلویزیون، که روزگاری بستری برای تبادل اندیشه و ارتقاء آگاهی عمومی بود، امروز در بسیاری از برنامه های گفت وگومحور به سطحی گرایی، تکرار کلیشه ها و فقدان عمق معرفتی گرفتار آمده است. این نوشتار تلاشی است برای واکاوی این بحران و تاملی بر امکان بازسازی گفت وگوی واقعی در رسانه. 

در بسیاری از برنامه های گفت وگومحور، آنچه به ظاهر گفت وگوست، در واقع مونولوگی است با چند صدا. مجری با پرسش های آماده و مهمان با پاسخ های کلیشه ای، فضایی را می سازند که در آن هیچ چیز به راستی کاویده نمی شود. گفت وگو به جای کشف، به ابزار تایید بدل شده است؛ تایید شهرت، تایید موفقیت، تایید روایت غالب. براستی چرا هیچ چیز جدی پرسیده نمی شود؟ چرا تمام بحث و گفتکو ها در سطح می گذرد ؟ برنامه های گفت وگومحور اغلب از پرداختن به پرسش های بنیادین، چالش برانگیز و فلسفی پرهیز می کنند. علت این امر را می توان در چند عامل جست وجو کرد: 1- ترس از پیچیدگی و از دست دادن مخاطب عام 2- محافظه کاری رسانه ای و اجتناب از طرح موضوعات حساس 3- ترجیح جذابیت های سطحی بر تاملات عمیق 4- نبود کجری -کارشناسانی با دانش فلسفی، فرهنگی یا اجتماعی کافی . در نتیجه، گفت وگوها به سطحی از «نمایش ارتباط» تقلیل می یابند؛ ارتباطی که نه می پرسد، نه می کاود، نه دگرگون می کند. 

 مهمانان در گفتگو ها نه به عنوان انسان هایی با تجربه زیسته، بلکه به عنوان برندهایی رسانه ای معرفی می شوند. گفت وگو به جای کش لایه های پنهان شخصیت، به بازتولید تصویر عمومی آن ها می پردازد. این امر باعث می شود که گفت وگو از مسیر حقیقت به مسیر تبلیغ منحرف شود. برنامه سازان تلویزیون امروز در طراحی برنامه های گفت وگومحور، بیش از آن که به محتوا بیندیشد، به فرم ظاهری توجه دارد. دکورهای پرزرق وبرق، نورپردازی های اغراق آمیز، موسیقی های احساسی و گاها تدوین های سریع ، همگی در خدمت جذابیت بصری اند؛ اما آنچه غایب است، «نور معرفت و بازتاب دانش » است. زیبایی شناسی بدون معنا، به سطحی گرایی بصری می انجامد. برای عبور از بحران سطحی گرایی، باید به بازسازی گفت وگوی واقعی اندیشید. این بازسازی نیازمند عناصر زیر است: 1- مجری- کارشناسی با عمق فکری، تجربه زیسته و توان بدرستی شنیدن 2- مهمان یا مدعوی که از کلیشه عبور کرده و حاضرند خود واقعی شان را بدور از مصلحت اندیشی نشان دهند 3- ساختارهایی که به پرسش های بنیادین مجال طرح و بروز دهند 4- زیبایی شناسی که در خدمت معنا باشد، نه صرفا جذابیت بصری 

 گفت وگو، اگر به راستی گفت وگو باشد، می تواند جان انسان را دگرگون کند. تلویزیون ، اگر بخواهد رسانه ای برای آگاهی باشد، باید از سطحی گرایی صرف عبور کند و به عمق معنا بازگردد. این مسیر ، دشوار اما ممکن است؛ و نیازمند اراده ای فرهنگی، فلسفی و هنری برای بازآفرینی رسانه است.