پدیده قارچی «امیدهای واهی»؛ از دهه ۱۹۹۰ تا امروز
مولف و محقق : دکتر محمد شکیبی نژاد
پدیده قارچی «امیدهای واهی»؛ از دهه ۱۹۹۰ تا امروز
مقدمه
در دهه های اخیر، همزمان با جهانی شدن سریع و رشد صنایع فرهنگی و رسانه ای، پدیده ای بنام «امیدهای واهی» (Yellow Self-Help Culture¹) در غرب و سپس در ایران شکل گرفت. این جریان شامل کتاب ها، کارگاه ها و دوره های کوتاه مدت انگیزشی است که وعده موفقیت فوری، آرامش و معنویت بازاری (Commercial Spirituality²) می دهد.
هدف این مقاله، بررسی تاریخچه، ورود به ایران، چرخه بحران و بازار، و اثرات اجتماعی و اقتصادی این جریان است، با رویکردی پژوهشی، انتقادی و آکادمیک. این مقاله نشان می دهد که امیدهای واهی محصول بحران های اجتماعی و اقتصادی هستند و جایگزین پژوهش علمی و تحلیل های عمیق نمی شوند.
۱. خاستگاه جهانی
دهه ۱۹۹۰ میلادی نقطه عطفی برای انفجار صنعت خودیاری و معنویت بازاری بود. کتاب های عامه پسند مانند The Secret³، موج های ساده شده یوگا، مدیتیشن های تجاری و سخنرانی های انگیزشی، وعده های فوری برای آرامش و موفقیت ارائه کردند. این روند فرهنگ «راه حل فوری» (Quick-Fix Culture⁴) را شکل داد (Hochschild, 2003; Illouz, 2008).
۲. ورود به ایران
در دهه ۱۳۷۰ شمسی، پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی، ایران با خلا نهادی و بحران هویت مواجه شد. ساختارهای سنتی کارکرد گذشته خود را از دست داده و دانشگاه ها بیشتر درگیر بوروکراسی و سیاست زدگی بودند تا تولید اندیشه آزاد. این فضای خالی بستری شد تا ترجمه ها و دوره های خودیاری سطحی، که به سرعت مانند «قارچ» رشد کردند، در جامعه ایران فراگیر شوند.
۳. چرخه بحران و بازار
بازار امیدهای واهی در لحظه های بحران به اوج می رسد و روند تاریخی نشان می دهد که این چرخه در ایران نیز تکرار شده است:
۱۳۸۸ / ۲۰۰۹: تنش های سیاسی و اجتماعی موجب رونق کلاس های انگیزشی و کارگاه های انرژی درمانی⁵ شد.
۱۳۹۱ / ۲۰۱۲: اوج گیری تحریم های بین المللی موج یوگا، همئوپاتی⁶ و مراقبه تجاری⁷ را به عنوان «راه حل معنوی» تبلیغ کرد.
۱۳۹۹ / ۲۰۲۰: پاندمی COVID-19 میلیون ها نفر را به قرنطینه کشاند و فروش کتاب های انگیزشی و لایوهای اینستاگرامی چند برابر شد.
۱۴۰۳–۱۴۰۴ / ۲۰۲۴–۲۰۲۵: جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل و تحریم های شدید، بار دیگر موج تبلیغات آرامش فوری و معنویت بازاری را ایجاد کرد.
۳.۱. تورها و ابزارهای تبلیغاتی
بخش قابل توجهی از فعالان این حوزه، حتی اگر تحصیلات رسمی در رشته های مدیریتی یا روانشناسی (مانند MBA یا DBA) داشته باشند، مسیر خود را به سمت برندینگ و کوچینگ تجاری⁸ تغییر داده اند. این دوره ها و تورها عمدتا از طریق شبکه های اجتماعی (Cybernet of Social Media) مانند Instagram, Facebook و کانال های Telegram تبلیغ می شوند، با استفاده از Reels، Clips و تصاویر تبلیغاتی.
These tours and workshops are promoted through a cybernetic network of social media, including Instagram and Facebook, as well as Telegram channels, using reels, clips, and promotional images to attract participants
این تورها معمولا پس از بحران های سیاسی و اقتصادی برگزار شده و هدف اصلی آن ها فروش امید و خدمات تجاری به مردم است. هزینه ها سرسام آور، گواهینامه ها بی ارزش و وعده ها بیشتر نمادین هستند، اما مردم به شکل روزانه از طریق شبکه های اجتماعی با آن ها آشنا می شوند.
۴. الگوی تکرارشونده
یک چرخه مشخص در این پدیده قابل شناسایی است:
بحران → اضطراب جمعی → رشد مربیان بی رزومه و کوچینگ تجاری → فروش امیدهای واهی
این چرخه باعث می شود جامعه به جای مواجهه با واقعیت های پیچیده، به سمت تسکین لحظه ای و مصرف سطحی سوق داده شود.
۵. تاثیرات مخرب
انحراف از پژوهش علمی: بودجه و توجه عمومی به جای مطالعات جدی در حوزه های اقتصاد، حقوق و علوم اجتماعی، صرف دوره ها و کتاب های سطحی شد.
فردگرایی افراطی: شعار «تو می توانی» (You can do it!) جای تحلیل ساختارهای ناعادلانه را گرفت و بار بحران را از نهادها به دوش فرد منتقل کرد.
بازاری شدن رنج: درد و اضطراب جمعی به کالایی برای فروش بسته های معنویت فوری و امیدهای واهی تبدیل شد.
۶. عبور از امید ساده
تجربه زیسته امروز نشان می دهد که واقعیت های پیچیده سیاست، اقتصاد و اجتماع را نمی توان با کلیشه های زرد مدیریت کرد. جامعه برای خروج از چرخه بحران، نیازمند مواجهه مستقیم با واقعیت و تولید اندیشه جدی است، نه مصرف انبوه آرامش بازاری.
نتیجه گیری🗒️✒️⬇️
بازار امیدهای واهی محصول بحران و پوچی است، نه خرد و پژوهش. دستاورد عملی همایش ها و نمایش ها معمولا محدود به سه مورد است:
1. چند برگه گواهینامه رسمی و نمادین – صادرشده توسط موسسه معتبر وابسته به فلان وزارتخانه، که اعتبار علمی واقعی ندارد.
2. پذیرایی ساده و اشانتیون – بخش نمایشی و تبلیغاتی همایش ها.
3. عکس یادگاری با بزرگان فن مدیریت و روانشناسی – حتی استادان واقعی، ایرانی یا خارجی، ممکن است ناخواسته وارد بازار رقابت این نوع همایش ها شوند.
این امر نشان می دهد که بازار فروش امیدهای واهی نمی تواند جای پژوهش واقعی، تحلیل ساختاری و اندیشه انتقادی را بگیرد. تنها با تولید اندیشه جدی، تعامل علمی و راهکارهای نهادی می توان جامعه را از چرخه مصرف سطحی امیدهای واهی خارج کرد و مسیر آن را به سمت عقلانیت و پایداری هدایت نمود.
پانویس ها ⬇️🖋️📑
¹ Yellow self-help culture: جریان فرهنگی شامل کتاب ها و کارگاه های کوتاه مدت که وعده موفقیت و آرامش فوری می دهند.
² Commercial spirituality: معنویت بازاری، ارائه تمرینات و راهکارهای روانشناختی یا معنوی با هدف کسب درآمد.
³ The Secret: کتاب عامه پسند درباره قانون جذب (Law of Attraction).
⁴ Quick-Fix Culture: فرهنگ راه حل فوری و ساده بدون تحلیل عمیق.
⁵ کارگاه های انرژی درمانی: جلسات کوتاه مدت با مدیتیشن تجاری و روش های self-help؛ توسط افراد بدون تحصیلات رسمی روانشناسی.
⁶ Homeopathy (همئوپاتی): روش درمانی جایگزین بر اساس اصل «مثل درمان مثل» (similia similibus curentur). علمی بودن آن مورد تردید است و اغلب در پکیج های معنوی تبلیغ می شود.
⁷ مراقبه تجاری، چاکرا و گیاه خواری: تمرینات تجاری با وعده آرامش فوری، بدون پشتوانه علمی معتبر.
⁸ کوچینگ و مربیان تجاری: افراد تحصیل کرده یا غیرتحصیل کرده که با برندینگ و تبلیغات گسترده، دوره های انگیزشی ارائه می دهند؛ با روانشناسان علمی و استادان فلسفه و حکمت واقعی تفاوت دارند و تمرکز اصلی آن ها کسب درآمد است.
منابع پیشنهادی 📕✒️⬇️
Beck, Ulrich (2002). Risk Society: Towards a New Modernity.
Giddens, Anthony (1991). Modernity and Self-Identity.
Ehrenreich, Barbara (2009). Bright-sided: How Positive Thinking Is Undermining America.
Illouz, Eva (2008). Saving the Modern Soul: Therapy, Emotions, and the Culture of Self-Help.