"حرکت اجسام میان ستاره ای و شواهد تجربی برای اصل کشش فضایی"
۱. اصل موضوع خبر
جسم میان ستاره ای جدیدی به نام 3I/Atlas وارد منظومه ی شمسی شده است.
جرم و اندازه اش بسیار بزرگ گزارش شده (معادل میلیون ها هواپیما).
رفتار حرکتی آن با نیروی گرانش معمولی توضیح داده نمی شود، و دانشمندان آن را به "شتاب غیرگرانشی" نسبت می دهند.
الگوی آن شباهتی به دنباله دارها ندارد، بنابراین احتمال داده می شود که ماهیتش غیرطبیعی باشد.
۲. تفسیر با نظریه ی تحلیلی
الف) اصل "کشش و تونل فضایی"
در نظریه ی تحلیلی، حرکت اجسام نه فقط از گرانش، بلکه از کشش های ایجادشده در بعد منفی فضا (تونل های فضایی) توضیح داده می شود.
اگر یک جسم میان ستاره ای با ساختاری ناشناخته وارد منظومه شود، ممکن است خود جسم دارای میدان کششی مستقل در ابعاد منفی باشد.
این میدان باعث می شود که مسیر آن با محاسبات گرانشی نیوتونی یا حتی نسبیتی جور درنیاید.
ب) پدیده ی شتاب غیرگرانشی
در چارچوب نظریه تحلیلی:
شتاب غیرگرانشی یعنی جسم تحت تاثیر گرادیان تنش فضا قرار دارد، نه صرفا جرم-جرم (گرانش).
اگر quantaهای فضا در اطراف جسم به صورت نامتقارن کشیده شوند (مثلا به دلیل ترکیب خاص یا انرژی درونی جسم)، مسیر آن تغییر می کند.
این دقیقا همان چیزی است که در مورد Oumuamua هم دیده شد: مسیر غیرقابل پیش بینی به دلیل دخالت نیروهای تنشی.
ج) نبود دنباله ی گاز یا غبار
در فیزیک کلاسیک، اگر جسم دنباله دار باشد باید تبخیر و غبار آزاد کند.
اما در نظریه ی تحلیلی، تغییر مسیر ممکن است صرفا حاصل جابجایی تونل فضایی باشد، بدون نیاز به آزاد شدن ماده.
این پدیده نشانه ی ارتباط جسم با ابعاد منفی است، نه با پدیده های مرئی در ابعاد مثبت.
۳. نتیجه گیری تحلیلی
این جسم می تواند نمونه ای از یک جسم میان ستاره ای با ساختار متفاوت از ماده ی معمولی باشد.
شاید ترکیبش از نوعی چگالش فضایی در ابعاد منفی باشد (یعنی در نگاه ما، جرم عجیب و شتاب غیرطبیعی دارد).
از دیدگاه نظریه ی تحلیلی ، ورود 3I/Atlas یک "آزمایش طبیعی" است که نشان می دهد گرانش به تنهایی کافی نیست، و باید اصل کشش فضایی و حرکت در تونل های منفی در معادلات وارد شود.