تجلی حق در آینه ی هستی انسان یا در صورت های هستی عالم

جزا در حقیقت چیزی نیست که حق در عوض افعال بنده به او بدهد، بل تجلی حق در آینه ی هستی اوست یا تجلی حق است در صورت های هستی عالم پس او به این صورت هایی که در آن ها تجلی می کند، مظاهر گونه گون وجودی آن ها را اعطا می کند نه به عنوان عوض، و نه به عنوان پاداش طاعت یا کیفر معصیت، بل از این رو که ذات آن ها یا اعیان ثابت آن ها اقتضای چنان اعطایی دارد. پس آن گاه که این ذوات در مظهری ظاهر شوند که شایسته ی نکوهش است، نکوهیده خواهند بود و همین ذوات است که مذمت بر خویش را حلب می کنند؛ و اگر این ذوات در مظهر شایسته ی ستایش ظهور کنند، ستوده خواهند بود و همین است که ستایش را به سوی خود می کشاند. از این رو می گوید:* «چیزی از حق، عاید ممکنات نمی شود مگر آنچه ذوات آن ها در احوال خود طلب می کند». سپس درباره ی عبد می گوید: «او نباید جز خود، کسی را نکوهش یا ستایش کند». پس جزا به معنای حقیقی، آن چیزی است که حق بر حسب طبیعت موجود از جانب خود به وجود اعطا می کند. (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
تجلی حق در آینه ی هستی انسان یا در صورت های هستی عالم، شناخت عظیم درک و مشاهده است به «استواء». حقیقت تجلی حق در استوای تعقل قلب انسان است. (و لما بلغ اشده و استوی آتیناه حکما و علما و کذلک نجزی المحسنین - القصص/14)
_____________
1 - شرحی بر فصوص الحکم : شرح نقد اندیشه ابن عربی ، نوشته ابو العلا عفیفی ، ترجمه نصراله حکمت – تهران : الهام 1380، صفحه 151
*- ابن عربی
