ماتریکس تاریخی توسعه نیافتگی ایران و مقایسه نظریه های مرتبط با آن

29 شهریور 1404 - خواندن 4 دقیقه - 20 بازدید


در بررسی توسعه نیافتگی تاریخی ایران، نظریه پردازان متعددی به زوایای گوناگون این پدیده پرداخته اند. همایون کاتوزیان با تاکید بر مفهوم «جامعه کوتاه مدت»، به بی ثباتی نهادی و عدم شکل گیری الگوهای رفتاری بلندمدت در جامعه ایران اشاره می کند. یرواند آبراهامیان با تمرکز بر نقش نخبگان سیاسی و ساختارهای قدرت، به چگونگی تداوم استبداد و تمرکز قدرت در تاریخ ایران می پردازد. کاظم علمداری نیز با بررسی ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، به عواملی مانند سنت گرایی و عدم توسعه فرهنگ سیاسی مدرن اشاره می کند. احمد اشرف در تحلیل خود، بر نقش دولت و سیاست های اقتصادی در شکل گیری و تداوم توسعه نیافتگی تاکید می کند. احمد شاملو، با نگاهی انتقادی به جامعه، به بی تفاوتی مردم و تکرار ملال آور الگوهای رفتاری اشاره می کند. اقتصاددانان رفتارگرا با بررسی عوامل روان شناختی و اجتماعی موثر بر تصمیم گیری های اقتصادی، به چگونگی تاثیر این عوامل بر توسعه نیافتگی می پردازند. آجام اوغلو و رابینسون در کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند»، به نقش نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر در توسعه و نقش نهادهای استخراجی در توسعه نیافتگی تاکید می کنند.

در مقایسه با این دیدگاه ها، ادعای نظریه های حمیدرضا صفری (به ویژه نظریه «بحران به علاوه یک»، «سیاه چاله مشروطه»، «مفهوم شویی» و «ترومای مشروطه») این است که جامعیت بیشتری در تبیین توسعه نیافتگی ایران ارائه می دهند. صفری با ترکیب عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی، چارچوبی منسجم برای فهم چرخه های باطل توسعه نیافتگی ارائه می کند.

  • نظریه «بحران به علاوه یک» نشان می دهد که چگونه هر بحران در ایران، به جای حل مسائل، به بحران های جدیدتر و پیچیده تر منجر می شود.
  • مفهوم «سیاه چاله مشروطه» به پیامدهای ناگوار انقلاب مشروطه و شکست آن در ایجاد نهادهای مدرن اشاره دارد.
  • مفهوم «مفهوم شویی» نشان می دهد که چگونه مفاهیم مدرن وارداتی در ایران دچار تحریف شده و برای اهداف سیاسی مورد سوءاستفاده قرار می گیرند.
  • مفهوم «ترومای مشروطه» به آسیب های روانی و اجتماعی ناشی از شکست انقلاب مشروطه اشاره دارد که بر رفتار و نگرش جامعه ایران تاثیر گذاشته است.
  • ماتریکس مسیر توسعه نیافتگی تاریخی (SHTD) تلاش می کند تا این عوامل مختلف را در یک چارچوب جامع گردآوری کند و نشان دهد که چگونه این عوامل به طور هم زمان و متقابل بر یکدیگر تاثیر می گذارند.

صفری با ترکیب این مفاهیم، نشان می دهد که توسعه نیافتگی در ایران صرفا یک پدیده اقتصادی یا سیاسی نیست، بلکه ریشه در ساختارهای عمیق تر اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی دارد. این جامعیت نگری، نظریه های صفری را از سایر دیدگاه ها متمایز می کند و به ما کمک می کند تا فهم بهتری از چالش های توسعه در ایران داشته باشیم.

علاوه بر این، نظریه های صفری به ارائه راهکارهایی برای بازسازی علوم اجتماعی در ایران نیز می پردازند. او معتقد است که علوم اجتماعی در ایران باید با توجه به شرایط خاص جامعه ایران بازسازی شود و از تقلید صرف از نظریه های غربی پرهیز کند. این بازسازی باید با توجه به عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران صورت گیرد و هدف آن، ارائه راه حل هایی عملی و موثر برای چالش های توسعه در ایران باشد. نظریه «بحران به علاوه یک» نشان می دهد که چگونه هر بحران در ایران، به جای حل مسائل، به بحران های جدیدتر و پیچیده تر منجر می شود.

با استفاده از رویکرد میان رشته ای و تحلیل سیستمی، صفری سعی دارد تا با ارائه ماتریکسی جامع، تمام ابعاد مرتبط با توسعه نیافتگی را در نظر بگیرد و از این طریق، به فهمی عمیق تر از این پدیده دست یابد.