حمیدرضا صفری
30 یادداشت منتشر شدهمعمای توسعه نیافتگی در ایران، آیا معمای ست طبیعی یا سرگرمی طراحان معما.
در خصوص عوامل #توسعه نیافتگی در ایران، آنقدر کتاب و نوشته به رشته تحریر در آمده است که به نوعی، مثل غالب چالش های موجود، قبح آن از بین رفته و به یک #چالش ساختاری! عادی مبدل شده است. به گفته بزرگی، «نمی دانم چرا هر چه تورم (مشکلات), در ایران اضافه می شود، حجم کتب مربوط به آن مشکل زیاد می شود». این چالش ساختاری حداقل چند سده ای، در ادبیات نوشتاری و گفتاری، از آن در قالب واژه ها و اصطلاحاتی چون، «معمای توسعه نیافتگی«، «چالش ساختاری توسعه نیافتگی» ، و مانند اینها نام برده می شود.اما واقعیت چیست؟ آیا واقعا توسعه نیافتگی در ایران، معماست؟ یا اینکه خود دوست داریم از آن واژه ها، از سر اینکه کاربردی نمایشی برای آن تراشیده باشیم و در پس الفاظ پیچیده (پیچانده شده) بازی کنیم. واقعیت این است که معمایی در کار نیست و اگر هم هست، ساخته خود ماست. واقعیت تلخ دیگر این است که جدا کردن مفهوم و مصداق به نام #مفهوم شویی و پر کردن شکاف بین این دو به سبک و سلیقه خودمان، نه یک بازی بلکه به یک سیاست تبدیل شده و از این حیث، معمایی اگر باشد، ساخته و پرداخته همین موضوع است.بنابراین در برابر طرح چنین چالش هابی شاید بهتر باشد، سوال شود که ریشه معما، یا چالش چیست؟ شاید به نظر خیلی موضوع ساده ای به نظر برسد اما توسعه آنگونه که تصور معنای لاینحل از آن می شود، معمایست ساخته و پرداخته سازندگان معما و نه معمایی در ساختار ایران.